در برکات گرداب ایران تحت سلطه اشراری قرار گرفته که در تاریخ ط | Eric Notes
در برکات گرداب
ایران تحت سلطه اشراری قرار گرفته که در تاریخ طولانی خودش تجربهش نکرده، حتی در زمانهایی که اقوام مهاجم به آبادیها حمله میکردند و شکم نوزادان رو پاره میکردند. چون تنها چیزی که پاره میشد، شکم همان نوزاد بود. تخریب سیستماتیک رخ نمیداد. تخریب سیستماتیک در تاریخ ایران بیشتر توسط خشکسالی رخ میداده، که اونم مربوط به طبیعت بوده و کسی دخالتی توش نداشته. اما هیچ شری خارج از دایره حقیقت نیست، و حقیقت همیشه برنامههای جالبی داره. در همین تراژدی بزرگ هم خیر زیادی نهفتهست. که البته دیدنش بستگی به لوکیشنی داره که بیننده در اون ایستاده. از جایی که من ایستادم، چند قطعه از خیر و برکت، مثل جواهر برق میزنند:
۱- اتصال بین نسلی که برای تداوم سنت مذهبی لازمه، قطع شده. خریت نسل پنجاه و هفتی، چه در خانه و چه در دارالخلافه، در دشمنی ایدئولوژیک با فرزندانش، باعث شد سیم بریده بشه و این در دراز مدت میلیونها ایرانی رو از قفس مذهب ارتجاعی نجات خواهد داد. در حالی که در کشورهای همسایه، و حتی در جامعه اقلیت مسلمان کشورهای پیشرفته، این اتصال همچنان وجود داره و با وجود تمام تحولات اجتماعی که در کشور مدرنشون جریان داره، هنوز در حال تولید «انسان خرمذهب» هستند. ما در چرک و عفونت فرو رفتیم، ولی این داره سیستم ایمنی ما رو قویتر از بقیه میکنه. آدمهایی که دارند در منطقه و حتی در کشورهای غربی با افکار قرون وسطایی پرورش پیدا میکنند، تصویر جالبی از آینده ترسیم نمیکنه.
۲- عقیم بودن داعش شیعه در هر گونه اصلاح سازمانی، فرصتهای زیادی رو که میتونست توسط فاشیستها و مردسالارها مورد استفاده قرار بگیره رو مسدود کرده. اینکه نمیتونند کشور رو اداره کنند، اینکه نمیتونند بدون تورم بالا ادارهش کنند، اینکه نمیتونند کار مردم رو راه بندازن، اینکه کار مردم رو سختتر میکنند، اینکه دزدی و نشتی انقدر زیاده که برای همهچیز پول کم میاد، یک نعمته. چون اگه میتونستند درست ادارهش کنند، هر نوع مطالبه حقوقی و اجتماعی مدرن، بایگانی میشد. الان حکومت سعی داره مثل کره شمالی عمل کنه. اما در اون حالت، جامعهمون هم مثل جامعه کره شمالی میشد، که فاجعه خیلی بزرگتری میبود.
۳- اینجا پایتخت تاریخی استبداد در دنیاست، و خود این استبداد مطلقهست که داره زندگی همه رو خراب میکنه. همون فرمول همیشگی قلدرسالاری که عموم مردم راه حل همه مشکلات حسابش میکنند، داره زیر بار مشکلات لهشون میکنه. اگه حکومت حالت نرمالتری داشت، و باز این فشار زیاد وجود داشت، ایرانی رضاخانپرست، همهچیز رو مینداخت گردن کسانی که نذاشتن استبداد مطلقه شکل بگیره. اینکه نسخه تجویزی خودشون داره آبشون میکنه، یک مائده آسمانیه. مردم ایران هیچوقت به صورت کلی دموکرات نبودند. فقط گاهی افراد دموکرات جریانهایی رو ایجاد میکردند. که البته همشون شکست خوردند و باز استبداد به بقای خودش، به شکل دیگه، ادامه داد. این استبداد مطلقه مذهبی این حکومت بود که داره برای اولین بار مردم عادی کوچه بازار رو هم مجبور میکنه که حتی علیرغم میل باطنی، به سمت دموکراسی حرکت کنند. همیشه دموکراسی از طریق مجبور شدن شکوفه میزنه. نه با روشنفکری، و نه با تحصیلات و کتاب خوندن، و نه داوطلبانه.