نهاد قدرت اجازه نمیده چیزی در انحصار مردم باقی بمونه. با کاهش | Eric Notes
نهاد قدرت اجازه نمیده چیزی در انحصار مردم باقی بمونه. با کاهش اعتماد مردم به نهادهای سنتی و دولتی، نقش افشاگرها از همیشه پررنگتر شده، و دیگه افکار عمومی به عنوان یک خائن به این افراد نگاه نمیکنند؛ بلکه ممکنه در جایگاه قهرمان هم قرار بگیرند. وقتی که اینطور شد، قدرتمندان هم تصمیم گرفتند ازین جایگاه مردمی شده استفاده کنند، و نتیجه اینه که حالا افشاگرهای دولتی داریم! در این مصداق خاص، حزب آدمش رو میفرسته در شرکت فیسبوک تا اونجا کار کنه، و بعد با حمایتهای مالی و قانونی میاردش بیرون و به عنوان «کارمند سابق فیسبوک» یک افشاگر ازش میسازه، تا دقیقا همون چیزی رو افشا کنه که حزب میخواد. و حزب افشای چه چیزی رو میخواد؟ که فیسبوک در کنترل محتوای سیاسی خیلی شل گرفته، باید دولت ورود کنه به مسئله! اینجوری به عوام میگن: ببینید، ما دولتیها نمیخواستیم سانسور رو قانونی کنیم، کارمندان خود این شرکتها اصرار دارند این کارو بکنیم، اینا داخل بودن دیگه، لابد میدونند اگه سانسور نباشه چه خطرناک میشه! فیسبوک هم که میدونه با چه شیادانی طرفه، بیانیه میده و میگه آدمتون همچین پست مهمی هم نداشت حالا، ولی اگه میخواید سانسور دولتی رو پایهریزی کنید، حرفی نیست، ولی کل اینترنت رو باید سانسور کنید! بیانیه یه جوری نوشته شده و انقدر کلمه اینترنت تکرار شده که اگه در جریان نباشی ممکنه متوجه نشی موضوع درباره فیسبوکه.
بهرحال علاوه بر طرح صیانت آخوندی در ایران، باید برای طرح صیانت آمریکایی از اینترنت هم نگران باشیم. البته با یک تفاوت عمده: اکثریت مطلق مردم ایران با سانسور و محدودیتهای اینترنتی مخالفند. اما بخش باورنکردنی از مردم آمریکا با سانسور شدن اینترنت موافقند.