شناخت این ویژگیهای انقلاب به ما کمک میکند که این شامورتی باز | اتحاد پزشکان(فراخوان سابق)
شناخت این ویژگیهای انقلاب به ما کمک میکند که این شامورتی بازیهای جریانات راست سلطنتطلب را به خوبی درک کرده و جایگاه این کارزارها و مانورها را در متن انقلاب بشناسیم. درک این نکته ضروری است که جدای از میزان شناخت و اقبال عمومی مردم از نیروهای سیاسی متشکل چپ در ایران، حتی پیش از انقلاب هم جامعه ایران از نظر مضمون اعتراض و خواستههایش در مسیر چپ خود گام بر میداشت؛ آزادیخواهی، برابریطلبی، ضدیت با مذهب، مدرنیسم و سعادت و خوشبختی همه شهروندان، مفاهیمی هستند که سالهاست در ایران از زبان دانشجویان، زنان، کارگران، معلمان، بازنشستگان، کادر درمان، دانشآموزان و ... میشنویم و در سطح تودهای هیچگونه تازگی برای مردم ندارند؛ همه این مفاهیم اساسا از جنبش چپ این جامعه بیرون زده و حتی سر سوزنی تحقق آنها هم، تنها به دست نیروهای پیشرو، رادیکال و مترقی از جریان چپ جامعه ایران امکانپذیر است.
با این وجود، انقلابی که با قتل حکومتی ژینا آغاز شد، به طرز خیره کنندهای همین آرمانها و مطالبات پیشرو و رادیکال جامعه را گسترش داد و به امر تودههای دهها میلیونی مردم تبدیل کرد؛ این انقلاب امروز به پدیدهای تبدیل شده که به روشنی میتوان در آن ضدیت کامل با مذهب، تبعیض، مردسالاری، استثمار، نابرابری، اعدام، هموفوبیا و مشابه اینها را دید. خوشبختانه این ویژگیهای درخشان و انسانی انقلاب دارد هر چه سریعتر تقویت میشود و مردم هر چه بیشتر در مقابل هر گونه دسیسه، انحراف و اشتباهی که از سوی نیروهای سیاسی پوزیسیون و اپوزیسیون پدید میآید واکسینه میشوند.
اینجاست که نیروهای راست به مشکل میخورند، آچمز میشوند، حرفی برای گفتن ندارند، تعرض میکنند، گرد و خاک میکنند و به هر دری میزنند که سری در عالم انقلاب داشته باشند. به این دلیل که با این واقعیت روبرو هستند که انقلاب برای زن زندگی آزادی دارد از بازی به بیرون پرتشان میکند، دارند حاشیهای میشوند و مسیر انقلاب دارد به جاهای «خطرناکی!» میرود که دیگر در آنجا جایی برای آنها نیست. دارند میبینند که جامعه ایران برای مذهب تره خرد نمیکند، مقدسات ملی و میهنی را با مفهوم منزلت انسانی همه شهروندان جایگزین کرده، دارند میبینند که اخلاقیات عقبمانده جامعه دارد فرو میریزد و شکلی مدرن و متعالی به خود میگیرد، دارند میبینند که مردم آزادی بیقید و شرط بیان میخواهند، مردم دارند از شورا، اداره شورایی جامعه و حکومت شورایی حرف میزنند و از دخالت مستقیم در سیاست؛ دارند از برابری و رفاه اقتصادی سخن میگویند.
رویارویی با چنین صحنهای برای هیچ نیروی راستی خوشایند نیست و طبیعی است که تلاش کنند مسیر انقلاب را به سویی ببرد که به قول رضا پهلوی با «فروپاشی کنترل شده» اجازه ندهند با سرنگونی جمهوری اسلامی همه ساختارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و اجتماعی موجود دگرگون شود. اینجاست که همچون شعبدهبازی ناشی که نمایشاش برای مردم جذابیتی ندارد، هر روز خرگوشی از کلاه بیرون میآورد تا شاید کاسبی سروسامانی بگیرد؛ یک روز با #مرد_میهن_آبادی به میدان جنگ با #زن_زندگی_آزادی میآید، روز دیگر با پروژه کذایی ائتلاف نیروهای اپوزیسیون (البته به سرکردگی شاهزاده) و وقتی که چیز دیگری در چنته نیست میآید که برای #وکیل_الرعایا شدن از مردم ایران بیعت بگیرد. بنابراین این اقدامات اخیر که از سوی نیروهای راست و مشخصا سلطنت طلبان شاهد بودهایم، گرچه ممکن است موقتا توجهات عدهای را از اعتراضات دور کند و موفق شود حواس مردم را از خواستههای واقعی انقلاب دور کند، اما در نهایت نه تنها برای سلامت انقلاب نگران کننده نیست؛ بلکه با پاسخهای کوبندهای که تا همین امروز از داخل و خارج کشور دریافت کرده، نشانگر شکست پشت شکست برای نیروهای عقبمانده راست و درماندگی آنها در متن انقلاب است. هر چه بیشتر پای بر زمین میکوبند، زمین زیر پایشان سستتر میشود.
و اما صحبتهای رضا پهلوی:
با این مقدمه نکاتی در صحبتهای رضا پهلوی مطرح شده و بحثهای زیادی حول آن شکل گرفته که در ادامه تلاش میکنیم که برخی را مورد بررسی قرار دهیم.