#راهنمایی سلام هانا من ابوالفضلم ۱۸ سالمه وقتی ک ۶ سالم بود رفتم با دوستام قایم موشک(قایم باشک )بازی کنیم ک دو سه تا دخترم باهامون بود ولی من اون موقعه سر از ک.ص و کو.ن در نمیاوردم یکی از بچه ها چش گذاشت همین ک میخواستم برم قایم شم یکی از دخترا ک اونم ۶ یا ۵ سالش بود دستمو گرفت گفت با من بیا رفتیم توی ی خونه خرابه ک درشو با سنگ بسته بودن و جلوش ی درخت بود ک نمیشد درست داخل خونه رو دید رفتیم اونجا دیدم شلوار خودشو کشید پایین بعد هم شلوار منو کشید پایین یهو ی شوک بهم وارد شد ک گفتم این چرا دودو.ل نداره نکنه مریضه واقعا حس عجیبی بود بعد داشت با مال من ور میرفت ک.صشو ب کی.رم نزدیک کرد منم ک ترسیده بودم فرار کردمو رفتم خونه دیگه هم اون محله نرفتم بعد ک بزرگ تر شدم فهمیدم چ اشتباهی کردم و خیلی دنبال دختره کشتم تا اینکه کلاس نهم توی راه برگشتن از مدرسه دیدمشو سلام کردم اونم منو شناخت اونجا بهش شماره دادم یکی دو هفته بعد اوردمش خونمون و کردمش اوپن هم بود هنوزم بعضی وقتا ک خونه خالی میشه میارمش خونمون الانم رابطمون بیشتر عین دوتا دوسته ولی بازم بهم میده میخواستم بگم ک خیلی حال میده ک کسی ک ی عمر روش ج.ق زدی و دنبالش بودی رو بکنی ایشالا قسمت همه