Get Mystery Box with random crypto!

#معرفی_کتاب نقطۀ ایدئال: لذت رنج‌کشیدن و جست‌وجوی معنا نوشتهٔ | خوب زيستن|بابک عباسی

#معرفی_کتاب
نقطۀ ایدئال: لذت رنج‌کشیدن و جست‌وجوی معنا
نوشتهٔ پل بلوم

کمتر کسی از ما هست که، داوطلبانه، در جست‌وجوی زندگی خوب از تعلقاتش دل بکند، اما زیاد پیش می‌آید که دنبال تجربه‌های منفیِ خفیف‌تری برویم، هم تاحدی به‌خاطر تأثیر متحول‌کننده‌شان و هم تاحدی به این خاطر که شاید فقط بخواهیم بعدها هم آن تجربه‌ها را داشته باشیم. می‌خواهیم آن‌ها را در حافظه ذخیره کنیم تا در آینده مصرفشان کنیم. سنکا، فیلسوف رواقی رومی، می‌گوید «چیزهایی که زمانی تحملشان دشوار بوده به‌خاطرآوردنشان شیرین است». چنین تجربه‌هایی بخشی از همان چیزی هستند که ما اسمش را زندگی معنادار می‌گذاریم.

اما این چیزها همه را قانع نمی‌کند. بعضی افراد، مثل بعضی از سوژه‌های پژوهش بائومایستر، تمرکز خود را بر لذت و خوشبختی می‌گذارند و علاقۀ چندانی به معنا و رنج ندارند. آیا این کارشان واقعاً اشتباه است؟ رابرت نوزیکِ فیلسوف در مخالفت با این لذت‌گرایان در کتاب کلاسیک خود در سال ۱۹۷۴، به نام بی‌دولتی، دولت و آرمان‌شهر، «ماشین تجربه» را مثال می‌زند. وصل‌شدن به این ماشین این توهم را ایجاد می‌کند که از زندگی سرشار از لذت، خوشبختی و رضایتی برخورداریم. می‌ترسید دنیای واقعی را از دست بدهید؟ خیالتان راحت، ماشین می‌تواند خاطرۀ در ماشین‌بودنتان را پاک کند.

نوزیک می‌گوید که اگر خودش بود، خود را به این ماشین وصل نمی‌کرد و عدۀ زیاد دیگری، ازجمله من، هم همین‌طور. ما می‌خواهیم در دنیای واقعی زندگی کنیم -یعنی می‌خواهیم به دست خودمان کاری را انجام بدهیم، نه اینکه صرفاً تجربۀ انجام‌دادنشان را به دست بیاوریم.

واکنش همه یکسان نیست. اخیراً فرستۀ جدیدی در توییتر (از حساب‌ کاربری PhilosophyTube@) من را به خنده انداخت، اما می‌دانم که آدم‌های دیگری هم هستند که چنین نظری دارند:

رابرت نوزیکِ فیلسوف: «حالا این ماشین تجربه به‌خوبی می‌تواند زندگی‌ای را شبیه‌سازی کند که در آن به هر چیزی که همیشه می‌خواسته‌اید می‌رسید».
من: «اسم من رو هم بنویس».
نوزیک: «نه، ببین، واقعی نیست‌ها؛ یعنی فکر می‌کنی هست، ولی ...».
من در حال وصل‌شدن به ماشین: «خداحافظ، بچه‌مثبت».

دست‌آخر، عده‌ای هم هستند که تصمیم می‌گیرند برای پاک‌کردن هر ردی از معنا و اصالت به اعتیاد روی بیاورند، به این امید که به سعادت لذت‌گرایانه برسند. معلوم است که این گروه برای چنین ماشینی سر و دست می‌شکنند.

بااین‌همه، به نظر می‌رسد خطاست که فقط و فقط در جست‌وجوی خوشبختی باشیم، حتی اگر تنها چیزی که برایتان مهم است خوشبخت‌بودن باشد. بِرِت کیو.فورد و همکارانش پژوهشی انجام دادند که در سال ۲۰۱۵ در مجلۀ اکسپریمنتال سایکولوژی منتشر شد. این پژوهش بررسی می‌کرد که انگیزه‌داشتن چه تأثیری در رسیدن به خوشبختی دارد و برای این کار از مردم می‌خواست در مواردی از این قبیل به خودشان نمره بدهند: «احساس خوشبختی خیلی خیلی برایم مهم است» و «ارزشمندیِ زندگی‌ام بستگی به این دارد که در هر لحظه چقدر احساس خوشبختی می‌کنم». افرادی که موافقتشان با این موارد خیلی زیاد است، احتمالاً، به نتایج چندان خوبی در زندگی نخواهند رسید و احتمالاً بیشتر از دیگران اسیر افسردگی و تنهایی می‌شوند.

شاید این جست‌وجوی خودآگاهانه در پیِ خوشبختی باعث می‌شود که زیاد به خوشبخت‌بودن فکر کنید و همین سدِ راه خوشبختی‌تان می‌شود، درست همان‌طور که وقتی دربارۀ مهارتتان در بوسیدن نگران هستید احتمالاً این کار را بدتر انجام می‌دهید.

متن کامل در لینک زیر:
https://tarjomaan.com/barresi_ketab/10656/