در واقع اقتصاد روسیه در حال فروپاشی از درون است ۹ افسانه درب | 🇪🇺 EuroAtlantic |یوروآتلانتیک 🇺🇸
در واقع اقتصاد روسیه در حال فروپاشی از درون است
۹ افسانه درباره انعطاف پذیری اقتصاد روسیه در برابر تحریم های اقتصادی
پنج ماه از حمله روسیه به اوکراین گذشته و بسیاری از سیاستگذاران و مفسران غربی از ابعاد اقتصادی تهاجم پوتین و پیامدهای اقتصادی آن برای روسیه چه در داخل و چه در سطح جهانی، آگاهی دقیقی ندارند. بسیاری استدلال کردهاند، تحریمهای بینالمللی و از بین رفتن کسبوکارهای این کشور تأثیر مخربی بر اقتصاد روسیه داشته است. بدین ترتیب، اقتصاد رو به وخامت، مکمل قابل توجهی برای چشم انداز سیاسی رو به وخامت پوتین بوده است.
با توجه به فقدان دادههای اقتصادی، ادامه این سوءتعبیرها مایه تعجب نیست. بسیاری از تحلیلها و پیشبینیها از اقتصاد روسیه که در ماههای اخیر رایج شده، دارای یک نقص روششناختی مهم هستند: این تحلیلها عموما بنای خود را بر انتشار دورهای آمار دولت روسیه قرار داده اند. این آمارها به طور فزایندهای گزینشی هستند -از جمله آمار مربوط به صادرات و واردات، به ویژه با اروپا؛ دادههای خروجی ماهانه نفت و گاز؛ مقادیر صادرات کالا؛ ورود و خروج سرمایه؛ صورتهای مالی شرکتهای بزرگ؛ دادههای پایه پولی بانک مرکزی؛ دادههای سرمایه گذاری مستقیم خارجی؛ دادههای وام و منشاء وام؛ و سایر دادههای مربوط به در دسترس بودن اعتبار.
افسانه های متداول روسی
از آنجایی که کرملین انتشار اعداد به روز شده را متوقف و در دسترس بودن دادههای اقتصادی را برای پژوهشگران محدود کرد، بسیاری از پیش بینیها، تصویر جذاب اقتصاد روسیه در روزهای اولیه پس تهاجم را ادامه میدهند -زمانی که تحریمها و عقب نشینی تجاری تاثیر کامل نداشتند.
تیم کارشناسان ما -با توجه به مخاطرات پذیرش آمار رسمی کرملین- با استفاده از منابع داده خصوصی به زبان روسی و مستقیم از جمله دادههای مصرف، آمار شرکای تجاری بینالمللی روسیه، و دادهکاوی مجتمعها، دادههای کشتیرانی، یکی از اولین تحلیلهای جامع اقتصادی را منتشر کرده است که فعالیت اقتصادی فعلی روسیه را در پنج ماه پس از تهاجم را اندازهگیری میکند. از تحلیل ما مشخص میشود: عقبنشینیهای تجاری و تحریم، اقتصاد روسیه را در کوتاهمدت و بلندمدت درهم میکوبد. ما بر اساس این تحقیقات 9 افسانه رایج، اما گمراه کننده در مورد انعطاف پذیری اقتصاد روسیه را به چالش بکشیم.
افسانه اول: روسیه میتواند مسیر صادرات گاز خود را تغییر و به جای اروپا آن را به آسیا بفروشد. این یکی از محبوبترین و گمراهکنندهترین نکات در سخنان پوتین بویژه خطاب به کشورهای شرقی است.
با این حال، گاز طبیعی، کالای صادراتی قابل جایگزینی برای روسیه نیست. کمتر از ۱۰ درصد از ظرفیت گاز روسیه را گاز طبیعی مایع تشکیل میدهد، بنابراین صادرات گاز روسیه همچنان به سیستم خطوط لوله ثابت وابسته است و اکثریت قریب به اتفاق خطوط لوله روسیه به سمت اروپا است. این خطوط که از غرب روسیه سرچشمه میگیرند، قابل اتصال به یک شبکه مجزای نوپای خطوط لوله که سیبری شرقی را به آسیا متصل میکند، نیست که تنها ۱۰ درصد از ظرفیت شبکه خطوط لوله اروپا را شامل میشود.
پروژههای خط لوله آسیایی که از مدتها قبل در حال ساخت هستند، هنوز سالها با عملیاتی شدن فاصله دارند - پروژههای جدیدی که با عجله شروع شده و تامین مالی پرهزینه آنها با توجه بو وضعیت کنونی روسیه در هاله ای از ابهام قرار دارند.
در واقع نیاز روسیه به بازارهای جهانی بسیار بیشتر از نیاز جهان به منابع روسیه است. اروپا ۸۳ درصد از صادرات گاز روسیه را دریافت میکند، اما تنها ۴۶ درصد از نیاز خود در سال ۲۰۲۱ را از روسیه دریافت کرد. این در حالی است که دادههای منتشر شده شرکت گازپروم نشان میدهد که تولید در این ماه نسبت به مدت مشابه سال قبل بیش از ۳۵ درصد کاهش یافته است. با وجود تمام باجخواهی پوتین از اروپا در حوزه انرژی، در حقیقت او این کار را با هزینه مالی قابل توجه و صرفا برای پیشبرد اهداف آنی خود انجام میدهد.
افسانه دوم: از آنجا که نفت امکان تغییر مسیر بیشتری در مقایسه با گاز دارد، پوتین میتواند نفت بیشتری به آسیا بفروشد.
ادامه