2022-05-09 12:26:49
چند عبارت کاربردی با out of
out of the blue:
suddenly, all of the sudden
ناگهان، یه دفعه ای
out of the blue the car was about to crash into a tree
یه دفعه ای ماشین نزدیک بود با درخت برخورد کنه.
out of the question:
impossible
غیر ممکن
stabbing him in the back is somehow out of the question, he is as sharp as a tack!
خیانت کردن به اون یه جورایی کار غیر ممکنیه، اون خیلی باهوشه
out of juice:
شارژ نداشتن (فقط برای موبایل، تبلت و لپتاپ)
can I make a call with your phone?
sorry it's out of juice
میتونم با موبایلتون تماس بگیرم؟
متاسفم شارژش تموم شده
out of work:
unemployed
بیکار
Bob is out of work. Do you know anybody who might want to hire him?
باب بیکاره. کسی رو میشناسی که استخدامش کنه...
out of order:
to be broken
خراب بودن
my phone is out of order
موبایلم خرابه
be out of sth:
to not have sth
نداشتن چیزی
we're out of the bread
نون نداریم
out of + a feeling
از روی یه احساسی یه کاری رو انجام دادن
I respect him out of fear
از روی ترس بهش احترام میزارم
run out of
خالی شدن یا تمام کردن
I ran out of gas
بنزین تموم کردم
نکته: در محاورات میتوانیم به جای out of از مخفف outta استفاده کنیم (در writing رایج نمیباشد!)
#idiom
بفرست واسه اونایی که میخوان رایتینگشون قوی بشه
https://www.instagram.com/p/CZz0YiuLrxI/?utm_medium=copy_link
89 views09:26