Get Mystery Box with random crypto!

‍ مردم در قتل کسروی شرکت داشتند...! علی مرادی مراغه ای این | گنگ خواب دیده

‍ مردم در قتل کسروی شرکت داشتند...!

علی مرادی مراغه ای


این نهایت تقلیل گرایی است که نوشته میشود کسروی را برادران امامی کشتند زیرا به نظر من 99 درصد مردم و حکومت آنزمان در مرگ کسروی دست داشتند! در اینجا نگاهی می اندازم به کشندگان نامرئی کسروی...

نواب صفوی میگوید:
«در نجف درس میخواندم كه چند نفر از علمای آنجا گفتند "یك مرد پیدا نمیشود به حساب این شخص(کسروی) برسد؟" من از این حرف یكه خوردم و حركت كردم! "آخرین دفعه كه با كسروی گلاویز شدم، در خیابان بود حدود سه ربع ساعت با هم جنگیدیم. من سعی داشتم نه نعلینم از پایم در بیاید و نه عبایم از دوشم بیفتد، چون آخوندها معروف بودند كه نمیتوانند عبا و نعلین خودشان را جمع كنند با یك شمشیری كه از جلوی مسجد شاه خریده بودم میخواستم كسروی را بكشم. هرچه كردم نشد، فقط توانستم مجروحش كنم. بعد اسلحه خریدم و با سیدحسین امامی رفتیم و او را ترور كردیم».

من کاری به درستی یا نادرستی کتابهای کسروی ندارم که دهها ایراد میتوان بر آثار او در حوزه های مختلف وارد کرد، اما *آن جامعه ای که کتاب را با کتاب و اندیشه را با اندیشه پاسخ نمیدهد و بجای آن، شمشیر یا ششلول برمی دارد بدون شک کارش زار است!**

هنگامیکه کتابِ شیعی گری کسروی منتشر شد لشکری برای کشتن اش صف آرایی کردند عجیب اینکه، مقامات کشوری از مقامات روحانی گوی سبقت را ربودند و خواستار دستگیری و کشتنش شدند افرادی چون ساعد مراغه ای(نخست وزیر وقت) صدرالاشراف(وزیر دادگستری وقت) شیخ اسدالله ممقانی(وزیر) محمدحسین جهانبانی(رئیس شهربانی دولت سهیلی) سرتیپ کریم قوانلو(فرماندار نظامی تهران) مهدی دادور(استاندار وقت آذربایجان) و گروه کثیری دیگر ...(بنگریدبه کتاب: دولت به ما پاسخ دهد، کسروی...ص23)

اما در این میان،عبدالحسین هژیر(وزیر کشور) گوی سبقت را از همگان ربوده و گفت:کسروی ملحد بود و کشتن اش واجب!
ایرج اسکندری یکی از سه وزیر توده ای در کابینه قوام السلطنه نقل میکند که هژیر در جلسه کابینه گفت باید موافقت کنیم که سیدامامی قاتل کسروی از زندان آزاد شود بنده عقیده دارم این احمد کسروی مهدورالدم بوده و اگر او را کشته اند کار صحیحی بوده» (بنگرید به خاطرات ایرج اسکندری...)

البته سیدامامی قاتل کسروی نیز با اصرار و پافشاری کثیری، مخصوصا هژیر، بدون محاکمه از زندان آزاد شد اما شگفت انگیز است که چهار سال بعد، خود هژیر توسط همین سیدامامی کشته شد! و با همان اتهاماتی که درآن جلسه، خود هژیر به کسروی وارد کرده بود: مهدورالدم بودن...!
شترِ مرگ دقیقا زمانی بر درِ خانه هژیر نشست که نخست وزیر شده و میکوشید از خود یک چهره مذهبی نشان دهد حتی بسیاری از قوانین سکولار دوره رضاشاه به اصرار او لغو شده بود اما قبل از مرگش، فداییان اسلام اول اعلام کردند:
هژیر بهایی است، سپس گفتند مادرش یهودی بوده و سرانجام گفتند مسیحی است و در آخر هم هژیر را به جرم ملحد بودن کشتند و آنهم درست در خودِ مسجد و در زمانی که هژیر در حال جایزه دادن به دسته های عزادار امام حسین بود در ماه محرم در 13 آبان 1328ش در مسجد سپهسالار...!
هژير در راهروی مسجد ايستاده به هر مداحی كه می ‌آمد خلعتی ميداد و امامی همانجا، گردن هژير را گرفت و تير را شليك كرد...

*هیچ جرمی، فقط یک مجرم ندارد و هیچ قتلی فقط یک قاتل. ما بی ‌هیچ رد و نشانی، شریک بسیاری از قتل‌های روزگاریم...!*

در قرون وسطی این تنها اسقفها و کشیشان نبودند که امثال جوردانو برونوها را می سوزاندند بلکه در درجه اول این مردم بودند! چون بسیار اتفاق افتاده بود که در زمان اجرای حکم، ناگهان کافری توبه میکرد و از مرگ می رست اما در این زمان، مردم برای کشتن و اصرار برای اجرای حکم، حمله کرده و حتی کشیشان در نجات جان تواب به مخاطره می افتادند....!

و در قتل کسروی باید از هزاران روشنفکر، روزنامه نگار، شاعر سخن گفت که سکوت کردند حتی آن غسالی که حاضر به کفن و دفن کسروی نشد در قتل او شریک بود و در آخر باید از میلیونها مردم بی تفاوت نام برد که همیشه از همه خطرناکترند چون:
از دشمنت نترس، چون او فقط میتواند تو را بكشد. از دوستت نترس، چون فقط او ميتواند به تو خيانت كند، ولی از آنها بترس كه بی ‌تفاوتند چون با بی ‌تفاوتی خود، وضعی را پيش می ‌آورند كه در آن، كشتن و خيانت كردن میتواند روی دهد