برای ریزش نیروهایی که در سمت جمهوری اسلامی ایستادند نه از روی | فریبرز کرمی زند
برای ریزش نیروهایی که در سمت جمهوری اسلامی ایستادند نه از روی عقیده(آنها با حکومت در دریای خروشان جمعیت مردم غرق خواهند شد) بلکه از روی منفعت طلبی(به دنبال حقوق و‌مزایا هستند) که تعدادشان بیش از دسته اول است احتیاج به بیم و امید باهم داریم، یعنی چه؟
بیم یعنی داشتن #ترس، ترس از چه؟(جسمی،فیزیکی،اقتصادی، روحی،روانی،اجتماعی و...) اساسا پایه و اساس ریزش داشتن ترس است ترس از محاکمه پس از سرنگونی ترس از طرد شدن از جامعه و خانواده،ترس از مجازات های اجتماعی و قانونی
#امید یعنی هر زمان که ترس بر آنها غلبه کرد و به دنبال راه چاره و درمان بودند این امید را داشته باشند که می توانند از رژیم برائت جسته و در کنار مردم قرار بگیرند(بدیهی است جنایتکاران و کسانی که دستشان به خون هموطنان آغشته است شرایط متفاوتی خواهند داشت،در اینجا مبحث کلیات است) و این درب بسته نباشد یعنی مسیری باز شد حتی برای تسلیم شدن.
نکته: دیدیم که عنصر اصلی هر دو مورد یعنی بیم و امید، ترس است پس تا نترسند ریزش چشمگیری روی نخواهد داد، ترسی که به مراتب از مجازات های رژیم برایشان ترسناکتر باشد
نتیجه: ترس نیروها سنگ بنای ریزش است #مهسا_امینی
مثال:
ترس جسمی و فیزیکی: یعنی بدانند اگر بزنند میخورند و هیچ مماشاتی در کار نخواهد بود حتی اگر مدتی هم برای ادب شدنشان طول بکشد
اقتصادی: یعنی اینکه در مشاغل دوم عموم جامعه آنها را طرد کند کارت های بانکیشان مورد قبول کسبه واقع نشود خودرویی که دارند مورد سلام قرار بگیرد همانطور که آنها به خودروهای مردم ...
روحی و روانی، اجتماعی: یعنی همین طرد شدن از جامعه یاد آوری مزدور بودنشان نه تنها به خود بلکه به خانواده هایشان متذکر شد که نان با طعم خون چه مزه ایست قطع ارتباط دوستی و حتی فامیلی با آنها به گونه ای که همچون یک بیمار مسری بنظر برسند و تا خود را درمان نکنند در جامعه پذیرفته نخواهند شد و ....
اینها تنها چند مثال بود قطعا موارد دیگری نیز میتوان نام برد که از حوصله بحث خارج است
