Get Mystery Box with random crypto!

چرا «نئوانقلابیون» حاضرند «قدرت»، نصیبِ «برانداران» شود‌ اما س | مصطفی فقیهی

چرا «نئوانقلابیون» حاضرند «قدرت»، نصیبِ «برانداران» شود‌ اما سر به تنِ «اصلاح‌طلبان داخلی» نباشد؟

مصطفی فقیهی

یکی از کاربران توییتر به نام «لیلی» که مشتری مطالب ارزشمندش هستم، اخیراً در توییتی نوشته است: «تمامیت‌خواهان که در دوران روحانی ⁧#دلار_چند⁩ ورد زبانشان بود، این‌روزها کارشان نرمال‌سازی فقر است! البته برای کسانی که دوره اول ریاست جمهوری معجزه هزاره‌سوم» را تجربه کردند، چیز تازه‌ای نیست»

‏ او در پایان نوشته: «نئو انقلابی‌ها» نمی‌دانستند هرچه از سبد مقبولیت/ محبوبیت «اصلاح‌طلبان» کم شود، به «براندازها» اضافه می‌شود»

تحلیل دقیقی‌ست؛ به‌جز «پاراگراف آخر» که به‌زعم من، داستان را از اساس، «متفاوت» می‌کند.

نوشته‌ام را با یک «پرسش» آغاز کردم: «نئوانقلابی‌ها» نمی‌دانستند که هرچه از سبد مقبولیت/ محبوبیت «اصلاح‌طلبان» کم شود، به «براندازها» اضافه می‌شود؟ و سپس به شرح آن پرداختم:

به‌نظرم «نئوانقلابیون» کاملاً آگاهانه، می‌دانستند در حالِ دست‌زدن به‌چه قماری هستند. و خیلی خوب هم می‌دانستند به چه مسیری قدم گذاشته‌اند! برای آن‌ها صدالبته ⁧«برانداز»⁩، ارجح و افضل است بر ⁧ «اصلاح‌طلبی درونِ نظام» یا به تعبیر دیگرش «اصلاح‌طلبان‌حکومتی»⁩!

‏ «نئوانقلابیون» در تصوّرِ و تخیّلِ محالِ خود، حاضر و بل آماده‌اند -که به‌وقت ضرور- «قدرت» را نصیبِ هر مُدل و گونه‌ای از «برانداز» کنند، اما به‌شرطی‌که «رقیبِ داخلی» (اصلاح‌طلبان) حتی حوالی «صدارت» و «قدرت بیش‌تر» هم پیدایش نشود و اصلاً چه بهتر که اساساً سر به تنِ این «دوستان سابقِ حکومت» نباشد.

‏ چرا؟ ماجرا امّا نه‌تنها یک مسئله‌ی پیچیده‌ی سیاسی نیست که کاملاً برعکس، این رفتار و رویه‌ی مبسوط و شایع، نتیجه‌ی یک آشفتگی و اختلالِ روحی-عاطفی‌ست! که احتمالاً آمیختگی‌اش با زُمختیِ سیاست و قدرت، مضاعف و صدچندان می‌کند عداوت و پدرکُشتگی‌ها را!

چونان مَردی قدرت‌مند و بانفوذ که زخمِ دو «خنجر» را بر تن مجروحش حَمل و تَحمّل می‌کند، یکی از «برادری سابقاً شریک» و دیگری از غریبه؛ شاید از «غریبه» بُگذرد -ولو با وجود شدت و حدّت عمیق‌ترِ جراحت- اما از گُناهِ «برادر» به‌هیچ‌وجه چشم‌پوشی نخواهد کرد؛ حاشا و کلّا! «برادر» را دیگر، آن یارِ معصومِ دوران طفولیت نمی‌داند که نظیر و همسانِ «گرگی خونخوار» می‌بیند!

چندان‌که احتمالاً این حقد و کینه، در سوی دیگر نیز اصالت دارد. باید حرف‌های «هر دو برادر» را هم شنید و داستان‌شان را از از زوایای مختلف، «تفحّص» و «تحقیق» کرد. که به زعمِ «برادرِ مُنتفِذ»، اگر قدرت و مِکنت، به‌چنگِ «برادر مُنزوی» اُفتد، خطری به مراتب مهیب‌تر از «غریبه» در پی‌خواهد داشت. «برادر معتزِل» و «معتکف» عیب و نقص و ضعفِ «برادرِ منتفذ» را چنان می‌داند که گویی خود، لیستِ رسوایی‌هایش را علناً فریاد کند!

«نئوانقلابی‌ها» پس از انتخابات ۱۳۹۶، به‌این نتیجه‌ی عینی رسیدند که با این سَبک و رَویه، هم «سطحِ قدرتِ» خود را در «مُلکِ پدری» محدود و محصور کرده و هم، محبوبیت و مشروعیت‌شان را نزد افکارعمومی به حداقل ممکن رسانیده‌اند؛ پس عملیاتی گسترده را ترتیب دادند که بر اساس آن، از طریق چهره‌ها، رسانه‌ها، حساب‌ها و پیج‌های رسمی و غیررسمی خود، سوژه‌های جذاب رانتی-اقتصادی را علیه «اصلاح‌طلبان حکومتی» مطرح و سپس، با «نقابِ براندازی» و همراهی و همکاریِ نانوشته‌ی «براندازان واقعی و خارج‌نشین»، آن‌چنان میدان‌داری کردند که تنها چندماه پس از شکوهِ و عظمتِ بی‌نظیر در دوقطبیِ انتخابات ۹۶ و رأی بی‌سابقه به ریاست‌جمهوریِ حسن روحانی و اصلاح‌طلبان در مجلس و شورای شهر، جریانِ نسبتاً محبوبِ اصلاحات و اعتدال آن‌ایّام را، درجا منهدم و سوزاندند!

سوخت تا «دیگی که برای‌شان نمی‌جوشید، سرِ سگ را بجوشاند»! که جوشاند! بد هم جوشاند! آن‌چنان سوزناک که «اکثریتِ محضِ ملت» به خیالِ بی‌پناهی، بی‌تکیه‌گاهی و فریب‌کاری و خیانتِ وُکلای‌شان، به‌دفعات شوریدند! به‌نشانه‌ی عتاب و غیظ و غضب، ۱۴۰۰ به صحنه نیامدند و در بزنگاه‌ترین ایّام ماه‌های اخیر، «رقیبِ دائمی حاکمیت»‌ را، نه دیدند و نه حتی لحظه‌ای آنان را به چشمِ «آلترناتیو» نگریستند!

امّا این عاقبتِ شگفت، درست همانی بود که «نئوانقلابیون» می‌خواستند؛ حاکمیتی کاملاً یک‌دست که گزینه‌ی «علی‌البدل» هم ندارد! یا به انحلال و اضمحلال می‌انجامد و یا در صورتِ «مشارکتِ ناچاری مردم»، باز هم همان داستان تَکراریِ انتخاب میان «بد» و «بدتر» -این‌بار در قالب رقابتی درون‌گفتمانی‌تر- پیش می‌آید!

پی‌نوشت: نقل است مردی‌که با همسایه‌اش مدام در حال نزاع و درگیری بود، از آن‌جا که راهی برای آزار و به‌دام‌افکندنِ او نداشت، به پشتِ‌بام رفت، صحنه‌ای از یک‌قتل آماده کرد که همه‌ی سرنخ‌ها به «همسایه» می‌رسید؛ آن‌گاه خود را کُشت تا «همسایه» به جرمِ قتل، از سوی پلیس دستگیر شود!

@mostafafaghihi