پسر يادم افتاد دوم راهنمايي ميخواستن ببرنمون اردو، من كوله مو | فحوا || Fahva
پسر يادم افتاد دوم راهنمايي ميخواستن ببرنمون اردو، من كوله مو جا گذاشتم. زنگ زدم برام بيارن، بابام كوله رو برده بود دم مدرسه دبستانم. بعدم رفته بود خونه به مادرم گفته بود اين ديوث دروغ گفته، اصلا امروز از اون مدرسه كسي رو اردو نبردن.