2022-05-16 07:31:47
عصر بود سرگرم انجام کارهای همیشگی .
پیرمردی خوش سیما، همانطور که با ماسک اکسیژن روی صورتش بود باتقلا نفس میکشید.
کتابی قطور ،نوشته آیت الله مکارم شیرازی اندر احوالات امیرالمومنین (ع) را مقابل صورتش گرفته بود و مطالعه میکرد. برایم خیلی جالب بود و یاد تک بیت ز گهواره تا گور دانش بجوی افتادم .
مگر میشود هنوز هم در این سن به فکر آموختن باشی .دیگر به چه کار آدم می آید .
از سر کنجکاوی گفتم پدرجان اگر امکان دارد بلندتر بخوانید ما هم گوش کنیم.
ایشان با صدای بلندتر ادامه دادند .
آخر صفحه بود که نفسش همراهیش نکرد. کتاب را از دستش گرفتم و گفتم اگر ممکن است من برایتان بخوانم . گفت بخوان گوش میدهم .
شروع کردم به خواندن کتاب ،در هر جا که معاویه ملعون بر علیه آن امام گفته بود از ته دل میگفت :خدا لعنتش کند .
مثل این بود که تمام کلمات را از عمق جان حس می کند . من هم تا آخر فصل برایش خواندم .
چند روزی که در بیمارستان بود تفاوتش با آدم های معمولی که حتی یک خط کتاب هم نمیخوانند مشهود بود.
شاید به جرات بتوانم بگویم ،مهمترینش نداشتن آلزایمر در سن نود سالگی به بالاست و استرس نداشتن .
یادآوری خاطرات یک قرن و اطلاعات کامل از زمان حال .
ایشان سید جواد سجادی از روستای اسوه فخرآباد هستند./بجستان فردا
ص. افضل دوست
@fakhrabadosve
732 viewsedited 04:31