صدای آزادی مردم!
نزهت بادی آنچه این روزها درباره توقیف فیلم "قاتل و وحشی" رخ داده، نشانه کوچکی از حذف سیستماتیکی است که سالها به شکل خاموش و نامرئی در سینما رخ میدهد و کافیست فهرست طولانی از فیلمهای توقیفشده در طول این سالها را مرور کنید تا به یاد بیاورید که همواره در چنین وضعیت خفقانباری به سر میبردیم و اوضاع نه بهتر شده و نه بدتر، بلکه جریان ممیزی و سانسور بتدریج چنان تثبیت شده و جا افتاده است که دیگر کسی به آن اعتراضی ندارد و همه به سازگاری با سانسور عادت کرده اند.
همین الان اگر مسئول رده بالایی دخالت کند و از موضع برتر حکم دهد که فیلم حمید نعمت الله نمایش داده شود، همه راضی و خشنود به دیدن فیلم میروند و دیگر برایشان اهمیت ندارد که در تمام این سالها کسانی بی ارتباط به دنیای سینما برای آن تصمیم گرفتند و تکلیفش را روشن کردند.
در واقع همه از سینماگران تا منتقدان، نظارت و کنترل بر سینما توسط غیرسینماییها را پذیرفتهاند و به آن تن دادهاند و فقط با میزان آن مشکل دارند و مثلا اگر در حد اصلاحیه باشد و فیلم امکان نمایش بیابد، قابل قبول است. دقیقا چنین دیدگاهی است که منجر به این سینمای منفعل و محافظهکار شده است که به جای اینکه عرصهای برای خیزش اراده خاموش و سرکوب شده جامعه باشد، جولانگاهی برای به رخ کشیدن قدرت مسلط و غالب است.
تا زمانی که سطح انتظارات و مطالبات جامعه سینمایی به اندازه اجازه گرفتن برای سر تراشیده یا استفاده از کلاهگیس تقلیل مییابد و چشم امیدشان به این است که تیغ تیز سانسور کند شود و به قلع و قمع کمتری دست بزند، این جریان بیوقفه توقیف ادامه خواهد داشت و هر بار کسی بنا بر میل و سلیقه خویش برای سرنوشت فیلمها و فیلمسازان و مخاطبان تصمیم خواهد گرفت و گاهی لطف آقایان شامل حال فیلمی میشود و مجوز میگیرد و گاهی نمیشود و توقیف میماند.
پس چطور می توان از سینمایی که بودن یا نبودنش به لطف "دیگری" وابسته است، انتظار داشت که بی اعتنا به بازی قدرت، صدای آزادی مردم باشد؟
#زنان_سینما
@eba_Za