@faramatni مدتهای مدیدی است همیشه سحرگاهان حال خوبی دارم، این | فرامتنی
@faramatni
مدتهای مدیدی است همیشه سحرگاهان حال خوبی دارم، اینکه می توانم پیاده اول صبح ، در امتداد رودخانه ای ساکت و آرام قدم بزنم ، فکر کنم ، با درخت و پرنده و رود یکی شوم و تمام آنچه را که برای خوب کردن حالم لازم است فراهم بیاورم ، اینکه می توانم تمام جاهای خالی پازل فرامتنی را کنار هم بچینم ، به سوالات بی پاسخ چهل ساله ام در عشق و هستی و خدا و عدالت و جبر و اختیار و غیره پاسخ بدهم ، از اینکه می توانم عشق را دوباره بر سر سفره ها بیاورم ، حال خوبی پیدا می کنم ، انرژی تنفس در هوای سحر و کار و کار برای رسیدن به یک چشم انداز فراخ تر
و در این قدم زدن های صبحگاهی لذتبخش ، سفره ای باز می کنم در بلندترین قله های دوردست ، برای عاشقانه ترین صبحانه ی تاریخ ، نیمرویش خورشید ، نمکش بلورهای ستارگان و شیرو شهدش راه شیری دزدیده از آسمان دیشب ، پنیرش ماه و نانمان هاله گرد دورسرش ، من صبحانه ی هستی را چیده ام، می ماند جانی عاشق و زلال که تویی ، کمی زودتر راه بیفت ، که نیمرویمان از دهن نیفتد ، سلام ، صبح بخیر ، هستی جان !