Get Mystery Box with random crypto!

فرامتنی

لوگوی کانال تلگرام faramatni — فرامتنی ف
لوگوی کانال تلگرام faramatni — فرامتنی
آدرس کانال: @faramatni
دسته بندی ها: دین
زبان: فارسی
مشترکین: 4.99K
توضیحات از کانال

این کانال به شما امکان می دهد که به سوژه ها و رویدادها از منطری فراتر نگاه کنید و برای شکوفایی استعدادها و رضایت از زندگی ، سبکی تازه در پیش بگیرید.
لطفا نظرات ، پیشنهادات و سوالات خود را از طریق آی دی @metatextural با مدیریت کانال در میان بگذارید.

Ratings & Reviews

3.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 9

2022-06-14 19:20:13 @faramatni

دینداری، هیچ ارتباطی با آن تشریفاتی که در معابد انجام می‌شود ندارد.

دین، عشق خالص است.
همان عشقی که جامعه همواره با آن مخالفت کرده است.

تا زمانی که عاشق نشوی،
دیندار نخواهی شد.

خودت و دیگری را دوست بدار.
عشق بخاطر خودِ عشق
چنان زیباست که هیمالیا در مقابلش هیچ است.

#اشو

@faramatni
809 views16:20
باز کردن / نظر دهید
2022-06-12 22:18:48 @faramatni

این ذره ذره گرمی خاموش وار ما
یک روز بی گمان
سر می زند ز جایی و خورشید می شود

تا دوست داری ام
تا دوست دارمت
تا اشک ما به گونه هم می چکد ز مهر
تا هست در زمانه یکی، جان دوستدار
کی مرگ می تواند
نام مرا بروبد
از یاد روزگار؟

باور- سیاوش کسرایی

@faramatni
589 views19:18
باز کردن / نظر دهید
2022-06-12 22:15:13 زیبا هوای حوصله ابری است
چشمی عاشق ببخشایم
تا رود آفتاب بشوید دلتنگی مرا
زیبا
هنوز عشق در حول و حوش چشم تو می چرخد
از من مگیر چشم...
دست مرا بگیر و کوچه های محبت را با من بگرد
یادم بده چگونه بخوانم
تا عشق در تمامی دل ها معنا شود
یادم بده چگونه نگاهت کنم تا تردی بالایت
در تند باد عشق نلرزد.

محمدرضا عبدالملکیان
591 views19:15
باز کردن / نظر دهید
2022-06-12 22:11:32 @faramatni

من آن یخم که از آتش گذشت و آب نشد
دعای یک لب مستم که مستجاب نشد

من آن گلم که در آتش دمید و پرپر شد
به شکل اشک در آمد ولی گلاب نشد

نه گل که خوشه‌ی انگور گور خود شده‌ای
که روی‌شاخه دلش خون‌شد و شراب نشد

پیمبری که به شوق رسالتی ابدی
درون غار فنا گشت و انتخاب نشد

نه من که بال هزاران چومن به‌خون غلطید
ولی بنای قفس در جهان خراب نشد

به‌خواب رفت جهان آنچنان که تا به ابد
صدای هیچ خروسی حریف خواب نشد

غلامرضا طریقی

@faramatni
545 views19:11
باز کردن / نظر دهید
2022-06-12 22:06:22 @faramatni

روزمرگی به عنوان یک بیماری شناخته‌ شده که به مرگ احساسات معروفه، یعنی تکرار روزها بدونِ هیچ امیدی!

اگه می‌خوای تو این چرخه باطل نیوفتی، سعی کن یه تغییرِ هرچند کوچیک تو زندگیت ایجاد کنی

@faramatni
547 views19:06
باز کردن / نظر دهید
2022-06-12 21:55:02 @faramatni

نه برای دیگران،
نه به خاطر چیزی

برقص، فقط به خاطر رقص
بخوان،فقط برای آواز

آن گاه سرتا پای زندگی‌ات ملکوتی می شود
و فقط در این حالت است که
همه چیز رنگ نیایش به خود می‌گیرد
این گونه زیستن ، آزاد بودن است.

#اشو

@faramatni
570 views18:55
باز کردن / نظر دهید
2022-06-12 04:50:25 @faramatni

آدمهای فرامتن به هستی چگونه نگاه می کنند؟

می خواهید بدانید آدمهای فرامتن به هستی و حیات چگونه نگاه می کنند ؟ مطالعه این یادداشت را از دست ندهید.

یکی از مهمترین و بنیادی ترین تفاوتهای نگاه آدمهای فرامتن با نگاه آدمهای عادی به هستی ، به رسمیت شناختن حق دیگران در برخورداری از حیات و نعمتهای های آن است. یک آدم عادی هرچقدر هم خوب و هرچقدر هم متعهد و مسئولیت پذیر که باشد، باز هم اول همه چیز را برای خودش می خواهد و بعد اگر ماند برای دیگران هم روا می دارد ، اما آدمهای فرامتن هرچیزی را که برای خود می خواهند ، برای دیگران هم روا می دارند.

آدمهای عادی مرزی بسیار شفاف می کشند بین آنچه مال خودشان است با مال دیگران ، میهن من ، دین من ، زبان من ، نژاد من ، فرزند من ، زن من ، شوهر من ، خانه من ، همشهری من ، هموطن من و وقتی که پای حق بهره مندی از داشته های هستی است ، اول همه چیز را برای خودش می خواهد و جز این را بی غیرتی می داند.

اما آدم فرامتن اینگونه نیست و نمی تواند باشد. آدم فرامتن مرز نمی گذارد برای بهره مندی از حق حیات و داشته های آن و دنیا را نیز از پشت عینک مالکیت فردی نمی بیند.، آدم فرامتن به سبب نگاه فرامتنیک به جهان و آگاهی از اینکه حق حیات و حق برخورداری و بهره مندی از نعمات آن برای یکایک جانداران است ، اجازه می دهد دیگران ـ اعم از تمامی انسان ها و سایر جانداران ـ نیز در بهره مندی از آن حق داشته باشند.

آدم عادی برای فرزندان خود رفاه ، آموزش ، سلامت و سعادت می خواهد اما آدم فرامتن می گوید همان قدر که کودکان من حق برخورداری از اینها را دارند کودکان دیگر انسانها هم چنین حقی دارند ، فرقی نمی کند در کجای جهان و دارای چه نژاد ، چه زبان و چه دینی باشد؟
آدم عادی وقتی که عاشق کسی می شود و زیبایی خاصی را در وجود کسی کشف می کند، آن را صرفا برای خودش می خواهد ، اما انسان فرامتن اجازه می دهد دیگران نیز این زیبایی ها را کشف و از آن بهره مند بشوند.
آدم عادی وقتی می داند منابع غذا در روی کره زمین محدود است اول می خواهد سهم خودش را بردارد و اگر ماند به دیگران هم بدهد و نامش را می گذارد منافع ملی ، اما انسان فرامتن مرزبندی ها را بی معنی می داند و سعی می کند تمام منابع محدود غذا را بین تمامی نه فقط انسانها که حتی سایر جانداران قسمت بکند ،
آدم عادی حق حیات را در وهله ی اول حق همنوعان خود (انسان ها ) می داند و سپس برای دیگر جانداران این حق را اولویت بندی می کند ، اما آدم فرامتن حق حیات را حق طبیعی تمام ارگانیسمها می داند از انسان در هرکجای جهان گرفته تا تمامی حیوانات و درختان و گیاهان ،چرا که هستی هیچ یک از جاندارانش را بر دیگری اولویت و برتری نداده است ، حق حیات حق تمامی جانداران است و انسان حق ویژه در تجاوز به حقوق سایر جانداران ندارد.

اینها فقط نمونه هایی از یک نگاه فرامتنی به هستی و چگونه زیستن بود، سبک زندگی فرامتنی رویا نیست ، واقعیتی است ساده که حاصل نگاه به هستی از منظری فراتر از سطح افق آدمهای عادی است. آدمهای فرامتن خود زیبا و رها زندگی می کنند و اجازه می دهند دیگران نیز زیبا و رها زندگی کنند.
زیستنی چنین حق تمامی زندگان است ، حق تمامی آدمها ، دریغشان نکنیم.
#انوش

@faramatni
768 views01:50
باز کردن / نظر دهید
2022-06-11 21:55:00 @faramatni

تجربه شخصی ؛
‏یه نصیحت به اونایی که تازه میخوان وارد دانشگاه و زندگی شوند...
ازما گذشت ولی...:

شما یه حرفه یادبگیرین واسه پول درآوردن

یه زبان یادبگیرین واسه مهاجرت

یه ورزش یادبگیرین واسه سلامتی جسمتون

یه ساز هم یاد بگیرین واسه آرامش روحتون

کسی به ما اینها را نگفت اما شماها بدونین ....
#برجسته

@faramatni
800 views18:55
باز کردن / نظر دهید
2022-06-11 16:50:12 @faramatni

در منطق فرامتنی :
جواب دو دوتا، چهار تا نیست.



یکی از ساده ترین الگوهای منطقی ریاضی که معمولا به عنوان مثال تیپیک از آن استفاده می شود این است که دو دوتا می شود چهارتا. اما از منظری فرامتنی جواب دودوتا چهار تا نمی شود. حتما مایلید بدانید پس جوابش چند می شود؟

پاسخ این است:
از منظری فرامتنی دو دوتا چهار تا فقط در سیستم شمارگانی دهدهی که آن هم تنها یکی از سیستمهای محاسباتی است ، معنا دارد. اما اگر می خواهید بدانید در منطق فرامتنی از چه سیستمی استفاده می شود ، باید اشاره کنم که سیستم محاسباتی فرامتنی صفر و یک است و نه دهدهی. و این منطقی است که در تمامی هستی جریان داشته است ( پیش از آن که انسان هوشمند اعداد را اختراع کند).
جالب اینجاست که بدانید خود مغز انسان براساس سیستم صفر و یک کار می کند ، گردش تمامی کهکشانها و اتمها هم.

سیستم دهدهی و اعدادی که ما با آنها ریاضیات را ساخته ایم ، محصول ذهن هوشمند انسانها بوده است در طول تاریخ ، درست برخلاف تورات که اعداد را نازل شده از آسمان میداند. ( می گویند یهودیان در اقتصاد بسیار موفق هستند. فراتر از تصور قالبی این حرف ، شاید ریشه این تصور در اختصاص آیاتی بسیار از تورات به اعداد داشته باشد و این باور یهودیت که اعداد را خدا خلق کرده است.)



فارغ از اینکه انسانها با چه شمارگانی بخواهند کار کنند ، تفاوت کار با این دو سبستم، نگرش و سبک زندگی انسانها را بصورتی بنیادین تغییر می دهد.

از روز اول که کودک به مدرسه می رود به او یاد می دهند که این دو سیب با جمع آن دو سیب دیگر می شود چهار سیب. یا بصورتی دیگر یاد می دهند که اگر این دو سیب را برابر آینه بگذارید می شود چهارسیب. اما هرگز به او یاد نمی دهند که اگر یکی از این دو سیب کرمزده یا کال باشد، تکلیف چیست؟ ریاضیات دهدهی صرفا با کمیتها سر و کار دارد و نه با کیفیت ها.
همین سیستم آموزشی باعث می شود ما به انسانها ، جانوران و سایر پدیده های هستی نیز در قالب اعداد نگاه کنیم. هرسال آموزش و پرورش در تمامی دنیا به جای آن که برشکوفایی درونی فرد فرد کودکان و نوجوانان توجه کند به این می اندیشد که چه تعداد از کودکان از پایه اول به دوم و سوم و همینجور بروند تا پایه دوازدهم و بعد دانشگاه. درحقیقت آموزش و پرورش به فکر تولید انسانهایی یک شکل است نه انسانهایی با هویت های متمایز.

در جامعه هم قضیه برهمین منوال است. وقتی که کارشناسان می خواهند وضعیت رفاهی جامعه ای را تبیین کنند یا دولتها می خواهند سیاستهای اقتصادیشان را تنظیم کنند از میزان درآمد سرانه، درصد باسوادی ، میزان تولید ناخالص ملی و غیره سخن می گوینپ و هرگز به کیفیت خوشبختی یا رضایت از زندگی یا میزان شادی و شوق اشاره نمی کنند.

انسانها هم عادت کرده اند به این روش و درنتیجه دوست دارند میزان خوشبختی خود را با تعداد واحدهای پول یا خانه یا ماشین یا هرچیز دیگر بسنجند ، آن هم در مقایسه با دیگران. چون بدون مقایسه شمارش دهدهی قابل ارزیابی نیست.

ساده ترین کار برای آدمها تبدیل پدیده ها به زبان ریاضی است. این مساله در جوامع مدرن آنقدر حالت افراط به خود گرفته است که فروغ به زبان طنز و در بی رحمانه ترین نقد ممکن به نگرش محاسباتی انسانها می گوید:

" فاتح شدم
خود را به ثبت رساندم
خود را به نامی، در یک شناسنامه، مزین کردم
و هستی ام به یک شماره مشخص شد
پس زنده‌باد ۶۷۸
صادره از بخش ۵ ساکن تهران."



حقیقت این است که هستی را اگر می خواهیم چنان که هست دریابیم و از زیستن لذت ببریم راهی جز این نداریم که سیستم شمارگانی خود را نیز بر همان سیستمی منطبق کنیم که هستی با آن کار می کند : یعنی سیستم صفر و یک ، همان سیستمی که کامپیوترها با آن کار می کنند ، همان سیستمی که نورون ها با آنها پیامهارا منتقل می کنند و همان سیستمی که جانداران با آن آشنایند: یعنی بودن و نبودن.

در سیستم صفر و یک هر چیزی یا هست یا نیست و حالت میانه ای وجود ندارد ، و همین موضوع باعث می شود هر پدیده ای فقط و فقط با خودش مقایسه شود و لاغیر.

عامل تمامی ناآرامی های درونی انسان مقایسه است، مقایسه ای حاصل کمی سازی پدیده هایی اساسا کیفی ، که شادی و خوشبختی را از او بازستانده است.

انسان اگر می خواهد دوباره به آرامش نخستینش برگردد نخستین کار بنیادینش این خواهد بود که درکنار سیستم اعداد دهدهی ، به سیستم صفرویک نیز حواسش باشد. سیستمی که هستی با آن کار می کند و عامل اصلی کشف حقیقت هستی است.

بودن یا نبودن:
بحث در این نیست،
مساله این است.
#انوش

@faramatni
855 views13:50
باز کردن / نظر دهید
2022-06-11 16:44:53 @faramatni

لحظه هایی در زندگی هست که حس می کنی دلت لک زده برای یک سر به هوایی بی تکرار ،
ماشین را برداری و ببری کنار یک رودخانه ، خاطره انگیزترین موسیقی عمرت را بگذاری و همچنان که صدای شرشر آب و موسیقی و باد و پرنده در هم آمیخته اند، بروی به روزهایی که این موسیقی را با عزیزترینت در جایی دور گوش داده ای ،
یا یک روز ، کاملا بی هوا ،پیاده راه بیفتی و یک مسیر دل انگیز را در حالی که زیباترین ترانه های زندگی ات را زمزمه می کنی
تا پای صنوبرهای در دست نسیم طی کنی.
یا در خانه بنشینی ، یکی از فیلمهای خاطره انگیز زندگی ات را بگذاری ، تماشایش کنی و همراه با قهرمانانت فلسفه ببافی ،
نمیدانم شاید هزارها سربه هوایی دیگر هم باشد ،
هرچه هست ، بعضی وقت ها ، یک جاهایی از زندگی ، چقدر دلت میخواهد از چارچوب تنگ عادتها و قالبها رها کنی خودت را ،
و بعد حس کنی چقدر سبک شده ای ،
یک لحظه هایی چقدر دلتنگ چه خاطره هایی می شویم ؟!

#انوش
از کتاب: هنر فرامتن زیستن

@faramatni
761 views13:44
باز کردن / نظر دهید