'سپاسنامه' ماه مبارک رمضان همراه همه ی خوبی ها و نعمت هایش رسی | فرهنگ و هنر کلات

"سپاسنامه"
ماه مبارک رمضان همراه همه ی خوبی ها و نعمت هایش رسید و خداوند متعال سفره ی کرامتش را گسترد تا همگان از این خوان بیکران بهره مند گردیم و دل ها را از هرآنچه غیر اوست بپیراییم و جان را در زلال معرفتش شست و شو داده از زمین رها گردیده و به آسمان نزدیکتر شویم!
این ماه مبارک فرصتی است برای راز و نیاز با معبود، گرفتن دست نیازمندان، توجه بیشتر به همسایگان و اطرافیان و شستن دل ها از حِقد و حسد و کینه و پاک نمودن اعمال از رنگ و ریا و خودنمایی!
سومین رمضانی است که میهمان مردم نجیب و دوست داشتنی شهرستان کلات شده ام. وقتی پیشنهاد ریاست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی این شهر باستانی و تاریخی را دریافت نمودم در انتهای دوران خدمت قرار داشته و نه غم نان داشتم و نه آرزوی جاه چرا که سال ها بود از این دو بریده و با دانش آموزان معصوم و دوست داشتنی نَرد عشق می باختم و از حشر و نشر با آنان در کلاس درس لذت می بردم و به شغل معلمی افتخار نموده خدای تعالی را شکرگزار بودم!
و آنچه مرا به قبول این مسوولیت ترغیب و تشویق نمود چیزی نبود جز علاقه به فرهنگ و هنر و امید به اینکه قدمی در این عرصه برداشته و مفید واقع گردم و اکنون آنچه در دوران مسوولیتم انجام گرفته تحفه ای است نه در خور هنرمندان و هنردوستان مستعد این سرزمین بلکه اندک تلاشی است در حد بضاعت و توان اندک این سرباز کوچک عرصه ی فرهنگ و کارهای بر زمین مانده نیز ناشی از ناتوانی و کم کاری هایی است که داشته ام که امید است مردان و زنان بزرگ این دیار پوزش مرا بپذیرند و بر من ببخشایند.
وقتی به اینجا آمدم مصمم بودم در کنار انجام وظیفه از همنشینی با افراد و اشخاص توشه برگیرم و در افزایش دوستان خود که همانا دوست را بزرگترین سرمایه ی این دنیای مادی می دانم بکوشم و اینگونه شد که کلات را دانشگاهی دانستم برای درس آموزی از پیشگاه بزرگوارانی که به هر صورت با آنان در ارتباط بودم.
بدین سان از هنرمندان این سامان که صمیمی ترین و نزدیک ترین دوستان و همکارانم بودند تلاش بی مزد و منت، از مردان کلات، قناعت از زنانش عفت و نجابت یاد گرفتم. از امام جمعه معزز شهرستان پاکدامنی و خوش خلقی از فرماندار ارجمند تلاش خستگی ناپذیر، دقت و نکته سنجی، از جناب ساجدی انجام وظیفه تا آخرین دقایق، از مهندس میراب پشتکار و اصرار بر هدف، از بهشتی انصاف در رفاقت، از پروانه مطالعه و تحقیق، از پیرزاده مردم داری، از سرهنگ شفائی ادب و احترام، از قره خانی تعلق خاطر به شهر و دیار، از سرگرد شریف خنده رویی و خوش خلقی، از موذنی آراستگی و ادب، از آراسته نظم و انضباط، از نایدر قاطعیت، از لشکری آرامش، از پایسته اقتدار در مدیریت، از ضیائی رضایت همیشگی و زیبایی نوشتار، از مشورتی سخت کوشی و عشق به کار، از بهبودی تلاش و پشتکار، از سهرابی تیزبینی و دقت، از امیری منطق و عقلانیت، از علی پور دلسوزی پدرانه، از توکلی علاقه به فرهنگ، از ابراهیمی عرفانی بردباری و گذشت، از دشتی خستگی ناپذیری، از فرهمند خدمت بی حاشیه، از جلایر ادب در گفتار و رفتار، از بابایی کنجکاوی، از قدیری دلسوزی و امیدواری، از عزیزی حضور در صحنه ها، از استاد جلایر صراحت لهجه و از استاد سپاهی عشق به میهن را آموختم!
ایمان دارم که تحصیل در دانشگاه کلات و نشستن در کلاس مردان و زنانی چنین ارجمند توشه ای ارزشمند در کوله بار تجربیاتم بوده که در هیچ دانشگاهی قادر نبودم آنرا تحصیل نمایم و براین اساس خداوند بزرگ را شکرگزاری نموده و از همه ی مردم این سامان سپاسگزاری می نمایم و اکنون که در آخرین سال خدمت به خانه ی خویش یعنی آموزش و پرورش برگشته ام هنوز نیز خود را خدمتگزار بی منت این مردم خوب و دوست داشتنی می دانم و بر آن افتخار نموده و خواهم کرد...

محمد قلی پور
اول رمضان 1439
27 اردیبهشت ماه 1397
https://t.me/kalatsalam