او مرا ندید من لب پنجره نگاهش نشسته بودم کنار لحظهٔ تلاقی ابتد | کانال شعر دکتر فریبا سعادت
او مرا ندید
من لب پنجره نگاهش نشسته بودم
کنار لحظهٔ تلاقی
ابتدای عبوری آرامش بخش
شکفتن آشنایی
وبه دانه هایی کوچک و بلورین
خیره بودم
که بر گونهٔ سردش
می غلتید
#فریبا_سعادت
@faribasaadat