بس که زیباست، کمی سرکش و بی احساس است با همین شیوهی رفتار برایم خاص است میگذارد دلِ من زیرِ قدمهای غرور بی گمان طاقتِ من مرتبهی اخلاص است چکمه میپوشد و مستانه تبسم بر لب ارتشِ سرخِ لبش آه خدانشناس است خندههایش بخدا حرف ندارد اصلن رونماییِ دو رَج کوهِ پُر از الماس است سَرِ احساسِ خودم شرطِ بزرگی بستم ورقی دست من آمد، به گمانم آس است #فاروق_تیموریان #شاعرشب لینک کانال سرودههای شاعرشب؛ http://t.me/farooghteymorian 783 views10:56