سایه پیوست به سکوت بی کران سایه ها و درخت ارغوان اکنون تنها | اشعار زیبا و شعرهای عاشقانه
سایه پیوست به سکوت بی کران سایه ها و درخت ارغوان اکنون تنها است بس بی حال و بس بی بال است صاحبش پس کو؟ قاصدش پس کو؟ آن که هر صبح از سرای مهربانی برایش می خواند: «ارغوان! شاخهی همخونِ جدا ماندهی من»