دیگر شعر عاشقانه نخواهم سرود ای یار ...بوسه ای و بگذر،...در قص | جمهوری خواهان آرمانهای دموکراتیک
دیگر شعر عاشقانه نخواهم سرود ای یار ...بوسه ای و بگذر،...در قصابخانه ها عاشقان بر قناره آویزانند،...قصابان مومن در کارو صفوف گرسنگان از پیشبند چرمین قصاب تا اخرین شعر من،...دراینجا که ما وداع میکنیم و فضای شهر از بانگ قاریان و قرآن و رحمت یزدان آکنده است. نه میتوان به بایستگی زیست ونه به شایستگی مرد. . پیش از آنکه فقیه بر نطعم بنشاندو پیش از تلاش داروغه و مفتی خود اعلام میکنم: سالهاست مست و خراب از میکده ها باز میگردم و زنا کار و آلوده ازآغوشی به آعوشی از خرابات روسپیان. ..اعلام میکنم: وخیالتان تخت باد وکاتبان بنویسندو راویان روایت کنند در بستری از بال و پر جغد وموی شیطان و کتابهای آسمانی لبانی را به حرام بوسیده ام که آلوده صد لب آلوده بوده اند و کمرگاههائی را در چنگ گرفته ام که پیش از من بازیچه هزار کمرگاه بوده اند اعلام میکنم: بر درب مقدسترین صومعه شاشیده ام ، به محرابها آب دهان افکنده ام ، بر فراز مناره ها اذان ارتداد سر داده ام با خائنان ومرتدان و کافران و زندیقان و ملعونان همنفس بوده ام وبا آنان ابلیس را به نماز ایستاده ام اعلام میکنم: این همه بوده ام و هستم و خواهم بود..