Get Mystery Box with random crypto!

آخرش چه می شود؟ کیومرث اشتریان اینکه چه می شود، بستگی به رف | دغدغه ایران

آخرش چه می شود؟
کیومرث اشتریان

اینکه چه می شود، بستگی به رفتار شما دارد. روز سه شنبه هفته گذشته در محوطه دانشگاه تهران از نزدیک شاهد رخدادها بودم. هر کسی می تواند شرح خود را از آنچه دیده است بیان کند. من به شرح وقایع نمی پردازم. تحلیل بسیار ساده ای از پیامدهای رفتارها را از منظر خود می نویسم.
شما اگر در برابر اعتراضات مسالمت آمیز از خود خشونت به خرج دهید:

اولا: معترضان کینه به دل می گیرند.
ثانیا، به تدریج ترس شان از خشونت شما زایل می شود و این برخوردها برای شان عادی می شود.
ثالثا، احساس شجاعت و غرور می کنند.
رابعا، دیگران هم بتدریج به آنان می پیوندند.
خامسا، اعتراضات در زندگی همگان نهادینه و پایدار می شود و به بخشی از زندگی روزمره شان تبدیل می شود و به شکل دیرپایی در طی زمان ادامه می یابد؛
بنا براین بر خلاف تصور، برخورد با معترضان و جلوگیری از حق قانونی آنان اعتراض ها را “جمع” نمی کند بلکه “کشدار” می کند. در واقع همچون «دوئل» بازانی می شوید که بدون سلاح در گِل به نبرد خود ادامه می دهید. “دوئل در گِل” ادامه دارترین نوع مواجهه است چون هیچیک نمی تواند دیگری را از بین ببرد. البته ممکن است گفته شود که اگر برخورد نکنیم موج گسترش می یابد. در پاسخ می توان گفت:

اولا، بیان اعتراض از خشم می کاهد و در صورت رسیدگی به مطالبات احتمال کشدار بودن را می کاهد.
ثانیا، عدم برخورد، احساس همدلی بین طرفین را بیشتر می کند. در هنگامه «دوئل در گِل» شفقت، «راه حل» مناسبی است و خشونت، «نا راه حل».
ثالثا، قانون، اعتراضات غیرخشونت آمیز را منع نکرده است. مگر آنکه اساسا نخواهید هیچ تغییری در رویه انسدادی خود به عمل آورید.

خب! در این صورت خود می دانید و مملکتتان؛ همین.
چه باید کرد؟
۱. راه حل اساسی و دراز مدت یک راه حل سیاسی- اجتماعی است و گشایش آغوش به تنوع سیاسی- فرهنگی ایرانیان. شماری از راه حل های حقوقی و سیاسی را پیش از این بیان کرده ام. اینک برخی راه حل های مقطعی:
۲. اینکه منبری های مشهور شیپورِ تحریک بنوازند و با لفاظی های میان تهی بر آتش کینه بیافزایند باید متوقف شود. این لفاظی ها شماری از جوانان را بیش از پیش تحریک می کند و بهانه برای جنایت کارانی فراهم می کند که خود در پشت صحنه نشسته اند. انبار مهمات زخم های توده ای را فعال نکنید. لفاظی های شما «کاتالیزوریست» که فقط بشکه های باروت دردها و زخم ها را به هم متصل می کند. هنوز نمی دانید که با جامعه چه کرده اید. از مشاهدات میدانی چنین برمی آید که «سیاست جدیت» در دستور کار قرار گرفته است. این سیاست که در نوع مواجهه خیابانی متجلی شده است اگر چه ممکن است برخی را بترساند و از کارزار به کنار بکشاند اما مهمترین آسیب آن این است که نه تنها «دوئل» را طولانی تر می کند بلکه “خودی” ها را هم بشدت بیزار می کند. «راه حل توده ای» را که جمهوری اسلامی تا کنون برای مقابله با اعتراضات بکار می برده است از استراتژی های فصل منازعه کنار می گذارد یا حداقل آن را بسیار کم رمق می کند. کنار گذاشتن مردم برای کشور و نظام خطرناک است؛ هر چند قابل پیش بینی بود. شمار گسترده ای از این جوانان از جنس دیگری اند. اینها را باید شناخت. اینان سرشار از کینه های گوناگون و آرزوهای ناشناخته اند که به گفت نیاید. بشکه هایی باروتی از اینان در جامعه وجود دارد. این بشکه ها به هم متصل اند. سعی کنید به مطالبات رسیدگی کنید نه اینکه بشکه ها را ناخنک بزنید. شما با خانه های تیمی گروهک های «سکتاریست» دهه ۶۰ مواجه نیستید که از جامعه بریده بودند. شمار وسیعی از اینان هم به لحاظ فرهنگی و هم به لحاظ نیازهای اولیه زندگی تحت فشارند و مهمتر آنکه به همه اقشار و لایه های جامعه متصل اند؛ چون در خانواده و کوچه و بازارند. اساسا زرادخانه “فکری” آنان خانواده است. اینها را تحریک نکنید. اساسا شما اینان را نمی شناسید. به قول آن مقام مسئول “دچار فلج تحلیلی” شده اید.

اساسا نمی توانید با اینان گفتگو کنید؛ مگر کسانی دیگر. نیروهای مدنی را هم که برای خود باقی نگذاشته اید که بتوانند پا درمیانی کنند. ..

متن کامل در اینسنت ویو
cutt.ly/u1xmUH3

بازنشر از روزنامه امین

شبکه جامعه‌شناسی
@SocioNet