Get Mystery Box with random crypto!

‍ #داود_فیرحی مفهوم سنّتی قانون در ایران همانند اکثر جوامع | داود فیرحی

‍ #داود_فیرحی

مفهوم سنّتی قانون در ایران همانند اکثر جوامع ماقبل‌مدرن، روی واژه‌ای به نام «مصلحت» ایستاده است. قانون به معنای سنّتی عبارت است از کشف مصلحت انسان یا گروهی از انسانها. متفکران قدیم، یعنی نیروهای سنّتی، معتقد بودند که قانون عبارت است از مصلحتی که در طبیعت انسان مکنون و نهفته است و توسط عقل یا شرع کشف می‌شود؛ یعنی قانون حاصل ارادهٔ آدم نیست، بلکه قانون همان فرمول و مصلحتی است که در طبیعت انسان وجود دارد. آن طبیعت را یا باید با عقل کشف کرد و یا باید با شرع کشف کرد. فیلسوفان کلاسیک مثل افلاطونی‌ها، وقتی که صحبت می‌کنند این حرف را می‌زنند، می‌گویند عقلی که می‌تواند مصلحت را کشف کند، عقلِ عادی که همگان دارند نیست، بلکه یک عقل مستقل و برتر است که تنها فیلسوف دارای آن است. این نظریه معتقد هست که خردِ آدمی، نه خردِ هر آدمی است، بلکه خردِ انسان کامل است. او می‌تواند این مصلحت را کشف بکند. اگر این‌طور است، درست است که می‌گویند عقل مصلحت انسان را کشف می‌کند، اما عقل همه توانایی چنین کشفی را ندارد. این نظریه‌های سنّتی نتیجه می‌گرفتند: اولاً، که عقل کاشف هست، اما نه عقل همه. ثانیاً، عقلها نابرابرند و ثالثاً، سایر انسانها تابع عقل برتر هستند، یعنی عقل فیلسوف یا حاکم خردمند. معنای این نظریه این است که انسانها خودبنیاد نیستند، بلکه تابع قانون‌گذارانی هستند که به لحاظ عقلی متمایز از بقیهٔ شهروندان هستند. اینجا وقتی که صحبت می‌شود از فرمان‌های عقل عملی که مبنای قانون هست، منظور فرمانهای عقل عملی اهل فرمان است، نه همه. به همین دلیل است که نظریه‌های سنّتی انسانها را نابرابر می‌داند و حق قانونگذاری را از انسان می‌گیرد و قانونگذاری را می‌دهد به کاشفان مصلحت.
#مواجه_ایرانیان_و_تجدد
#تکوین_قانون_در_ایران
@goftman_ir