الهیات قانون در نظام سنتی ایران الهیات حکمرانی، غنیترین منبع | داود فیرحی
الهیات قانون در نظام سنتی ایران
الهیات حکمرانی، غنیترین منبع برای توضیح مفهوم سنتی قانون در ایران است. ملاصدرا با این فرض مسلمانی که انسان مخلوقی مدنی و در عین حال ناخودسامان است، استدلالی فلسفی بر نسبت الهیات و قانون دارد. در نظام فلسفی او، که بیانی فلسفی از اندیشه رایج و باور همگانی است، قانونی فراتر از شریعت قابل تصور نیست؛ قانون همان شرع است و قرآن مشتمل بر شرح قوانین شریعت. فقیهان کارگزاران این علم و سلطان و دستگاه سیاست نیز مجری شریعتاند. فیض کاشانی در امتداد این سنت فکری نه تنها قانونگذاری، که تعیین حاکم را نیز به عهده پیامبر میشمارد. طبق این اندیشه، نه تنها قوانین زندگی، اعم از خصوصی و عمومی، از چشمه نبوت جاری میشود، بلکه حتی تعیین حاکمان نیز البته از وظایف سازمانی و انحصاری پیامبر (ص) شناخته میشود. دولت صفوی آخرین زنجیره حکمرانی سنتی بود که سنت استدلال شیعی را با وجوهی از شاهی ایرانی و مرشد صوفیان ترکیب کرده بود. سلطنت قاجار، ضمن تلاش در تداوم سنت صفوی، در هر سه منبع مشروعیت صفویان دچار مشکل بود و کمتر میتوانست با پادشاهی باستانی ایران گره بخورد؛ پیوند با جریان تصوف هم ممکن نبود. در نسبت با امامان شیعه نیز با محدودیتهای مهمی مواجه بود. قجرها هرگز نتوانستند عالمانی همپایه مجلسیها داشته باشند که توجیه توانمندی بر مشروعیت آنان فراهم نمایند. شرایط زمانه، شکست های نظامی، و به ویژه مواجهه با تجدد این سلسله را مستعد بحرانهای جدید و پیچیدهتر کرد ومعمای قانون را دوچندان نمود. بقای قاجاریه بر سنت امکان نداشت. در این شرایط تردید، حکومت قاجار که فاقد خلاقیت و ناگزیر از تقلید بود، بین تقلید از قدیم و جدید، در حیرت و نوسان بود. گاهی هوای نوسازی داشت و زمانی پشیمان از تجدد به سنتی برمیگشت که البته قابل برگشت نمینمود. سنت دیر زمانی بود که اصالت و قدرت خود را وانهاده بود و تجدد نیز هرگز مورد اعتماد و اجماع نخبگان در ایران قرار نگرفت. نتیجه این وضعیت بی تصمیمی دولت در انتخاب سبک حکمرانی و انباشت دربار از اندیشه ها، نهادها و نیروهای متخاصم بود. داود فیرحی
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی میگردد:
کتاب "دولت مدرن و بحران قانون (چالش قانون و شریعت در ایران معاصر)" داود فیرحی کتاب "مفهوم قانون در ایران معاصر" نوشته داود فیرحی کتاب " فقه و سیاست در ایران معاصر ( فقه سیاسی و فقه مشروطه) " نوشته داود فیرحی