#یاد_یار_مهربان (برای #بنان، استاد هنر آواز) جویبار نغمه می | فریدون مشیری _ کانال رسمی
#یاد_یار_مهربان (برای #بنان، استاد هنر آواز)
جویبار نغمه میغلتید، گفتی بر حریر آبشار شعر، گل میریخت، نغز و دلپذیر
مخمل مهتاب بود این یا طنین بال قو؟ پرنیان ناز، آواز سراپا حال او * نغمه را با سوز دل، این گونه سازشها نبود در نوای هیچ مرغی «این نوازشها نبود» * «بانگ نی» میگشت تا دمساز او شورها میریخت از شهناز او در شب تاریک دوران، بیگمان چلچراغی بود هر آواز او * برگ گل بود آن چه میافشاند بر ما یا غزل عاشق سرگشته در کویش «من، از روز ازل »
لطف را آموخته، چون دفتر گل از «صبا» مرحبا ای آشنای حُسن خوبان، مرحبا
این نسیم از کوی جانان بوی جان آورده بود «بوی جوی مولیان» را ارمغان آورده بود
تا که میگرداند راه «کاروان» از «دیلمان» کاروانِ جان ما میگشت در هفت آسمان
تا نپنداری که عمری گل به دامن بود و بس «دشمنش گر سنگ خاره او چو آهن» بود و بس * با تو پیوستهست، اینک، با تو، ای «آه سحر» نغمهاش را شعله کن در تار و پود خشک و تر
ما به آغوش تو بسپردیم جان پاک او بعد ازین «ای آتشین لاله» بپوشان خاک او
بعد ازین هر گل که از خاک بنان سر برزند شور این شیرین نوا در جان عالم افکند
اهل دل در ماتمش با چشم گریان ماندهاند جمع «مشتاقان» او اینک «پریشان» ماندهاند
دل به آواز بنان بسپار کز کار جهان نیست خوش تر هیچ کار از «یاد یار مهربان»
(آنچه در گیومه آمده نام آوازها و ترانههایی است که این هنرمند بزرگ خوانده است.)