Get Mystery Box with random crypto!

اشعار فاطمه حاجی صادقیان

لوگوی کانال تلگرام fh_ghazal — اشعار فاطمه حاجی صادقیان ا
لوگوی کانال تلگرام fh_ghazal — اشعار فاطمه حاجی صادقیان
آدرس کانال: @fh_ghazal
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 42
توضیحات از کانال

سلام خوش آمدید

Ratings & Reviews

5.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-03-24 10:24:03 نوروزتان خجسته
ترانه ی "من و آینه" را میتوانید در پیج بنده با آیدی
@fatemehajisadeghian
مشاهده فرمایید.
90 viewsedited  07:24
باز کردن / نظر دهید
2022-03-24 10:23:50
89 views07:23
باز کردن / نظر دهید
2022-02-24 01:20:23 کسی در بیابان رهایت کند
و زنجیر محکم به پایت کند

زمین سست و سوزان وخورشید داغ
نگیرد ولی دیگر از تو سراغ

نه آبی نه ابری که باران دهد
نه یک سایبان تا تو را جان دهد

صدای مهیب سکوت و سراب
امان از تماشای یک قطره آب

دوپایت به زنجیر آتش اسیر
غمی آتشین در گلو گیر گیر

توهی میشتابی و زنجیر نه
تو میجنگی و دست تقدیر نه

مگر می شود تب امانت دهد
کسی راه وچاهی نشانت دهد

تو را دست طوفان عقب می کشد
شررهای سوزان به تب میکشد


تنت سنگسار بیابان و گاه
گلو را به آتش زند سوز آه

منم آن اسیر بیابان زده
که از دوری تو به طوفان زده

مرا دربیابان رها کرده ای
چه ظلمی به این بینوا کرده ای

اسیرم اسیر و زمینگیر تو
که در این بیابان شدم پیر تو

من این عشق محبوب دیرینه را
تمام امیدم در این سینه را

به چنگ و به دندان گرفتم مرو
نجاتم ده... از دست رفتم مرو

@FH_ghazal
126 views22:20
باز کردن / نظر دهید
2022-02-15 07:06:58 به مناسبت روز تولدم

من سایه ی یک دختر از جنس زمستانم
در پشت انبوهی از آه کهنه پنهانم
از برف کوهستان و از پاییز لبریزم
کولاکیم یا برگریزانم نمیدانم

از تک تک آیینه های شب گذر کردم
تا ماجرای زندگی لختی سفر کردم
شاید سپردم صورتم را دست آیینه
شاید نمی خواهم به شبها باز... برگردم

اما سرشتم زاده ی یک برف طولانیست
یک ماجرا در دست اقیانوس طوفانیست
در خاطراتم برگ و باد آهسته میرقصند
در هر طلوعم یک غروب سرد و بارانیست

در سینه ریزم یک نگین از جنس غم دارم
یک تومور از احساس ها توی سرم دارم
یا مثل خاک زنده رودم خشک و فرسوده
یا در دلم ویرانه هایی مثل بم دارم


یک نطفه ی سر در گمم همزاد نازایی
سردم بلورینم یخم سنگی تماشایی
مشتی کلاف سرخ در قلبم گره خورده
هی می تند ابریشمی از جنس تنهایی

@FH_ghazal
111 views04:06
باز کردن / نظر دهید
2021-11-25 13:23:34 نه آسمان بهارم نه شرجی ام که ببارم
اگرچه بسته گلویم توان گریه ندارم

نشسته رنگ سیاهی به پاره پاره ی ابرم
در این سکوت ستمگر شکسته کاسه ی صبرم

دلیل شعر غروبم. من از خودم گله دارم
نمانده رنگ طلوعی، که از تو فاصله دارم


نه آفتابی وصبحی نه چهره ای که بخندد
نه یک بهانه که در را بروی غصه ببندد

چه روزگار غریبی چه های و هوی عجیبی
کشیده دست دلم را به سمت و سوی غریبی

دریغ از تو ستاره که در برم بنشینی
که اشک چشم ترم را درین زمانه ببینی

به چشمه های زلالت رسانی ام که بچینم
نگین روشن دل را.....بیا که خسته ترینم


@FH_ghazal
204 views10:23
باز کردن / نظر دهید
2021-10-29 22:36:02
221 views19:36
باز کردن / نظر دهید
2021-10-25 11:37:06 سیل اندوهی دلم را تا بیابان می کشد
ردپایی دست وپایم را به طوفان می کشد

گِردبادی درهیاهویی شبیه روزگار
چارسوی پیکرم را سست و بیجان می کشد

نیمه جان خوابیده ام در کنج آغوش خزر
باز می آید کسی جان را به زندان می کشد

شاخ و برگم را به آتش میسپارم ناگهان
باغبانی ریشه هایم را به گلدان می کشد

شهر را از هاله ی جانم جدا کردم ولی
کودکی این گوی بازی را به میدان می کشد

دل بریدم از تمام سیبهای آرزو
چشمم اما سیب آخر را به دندان می کشد

@FH_gdazal
212 views{F .H}, 08:37
باز کردن / نظر دهید
2021-10-05 10:14:55 میرود از زندگی روزی، ولی از یاد نه
عشقِ شیرین زنده می ماند اگر فرهاد نه


سینه را حک کرده باشد پای یک اسب سپید
رد پا در سینه میماند ولی در باد نه


یک غزل خواندن برای یک دل عاشق بس است
حرف دل در گوش میماند اگر فریاد نه


یک قفس آباد باشد یک اسیر از جنس عشق
فرد را آزاده میدارد اگر آزاد نه


زندگی در دست یک صیاد عاشق زندگیست
صید خود، این قصه میداند اگر صیاد نه..


@FH_ghazal
196 views{F .H}, edited  07:14
باز کردن / نظر دهید
2021-10-01 12:12:40 یک شاخه ام که نه خشکم نه برگ و بر دارم
یا سایه ام که نه خوابم نه بال وپر دارم

من پیچکم به تن سبز یک صنوبر پیر
آزاده ام ولی از دید دیگران تبر دارم

تاریک و روشن و مهتاب هر چه بادا باد
هر لحظه هرکه بخواهدم، فقط اثر دارم

شبی چراغ می شوم و به چشم می آیم
ولی به موعد مهتاب دردسر دارم

شراب سفره ی خانَم به وقت کافری اش
نماز بی ثمرم گاه، حکم شر دارم..


@FH_ghazal
183 views{F .H}, edited  09:12
باز کردن / نظر دهید
2021-08-16 10:35:16 مثل قهوه مینوشم روزگار تلخم را
دوره میکنم درخود لحظه های پرغم را

سایه می کند در من یک شبح از آزادی
پاک میکنم اما سایه های مبهم را

می روم به آن سوها،می رسم به خوشبختی
تا سواکنم از آن یک پیاله ماتم را

کوچه های تودر تو،آسمان سقف آلود
ردپایی از دود و هاله هایی از دم را

یک سبد چراغ از تو یک بغل نگاه ازمن
پاره می کنم اما سایه های درهم را..

@ FH_ghazal
218 views{F .H}, edited  07:35
باز کردن / نظر دهید