@FictionRealm
شیرازه اسکندری ضمن ترجمهی اثری از
ایزاک آسیموف تحت عنوان
«سبک قدیمی» در ششمین شمارهی #ویکی_علمیتخیلی نوشت:
بناِستس نزدیک شدن مرگ را حس کرده بود. از فکر اینکه همهی این سا لها با چنین احتمالی زندگی کرده بود هم حالش بهتر نشد.
یک معدنچی فضایی آواره ،زندگی چندان جالبی ندارد، آن هم در گسترهی کمربند خرده سیارههایی که هنوز وجود مدارشان کاملا ثبت نشده است. اما بهزودی، همین زندگی هم برایش کوتاه میشد.
البته که همیشه شانسی برای غافلگیر شدن، وجود دارد. فرصتی که درناباوری به دست میآید و میتوان برای ادامهی زندگی روی آن حساب کرد. این ماجرا هم برای بناستس بزر گترین غافلگیری جهان بود. فرصتی که نهتنها بن را قوی نمیکرد بلکه عامل مرگش بود.
لینک مطلب:
کلیک کنید