2022-07-22 00:54:59
اضطراب خوشبختی
همه آدمها بیکموکاست، دلشان میخواهد سعادتمند باشند.
دلشان میخواهد حالشان خوب باشد. کِیفشان کوک باشد. نیششان تا بناگوششان باز باشد. توی دلشان عروسی باشد. ولی انگار همه اینچیزها براشان دستنیافتنی است. انگار یک رؤیاست. آرزویی است که تا ابد آرزو میماند. و خیالی است که تا آخرِ دنیا هم جان نمیگیرد؛ چون خاصیتِ دنیا این است که خوشی توش جا نمیشود!
بیشتر آدمها یکجورهایی مطمئنند نمیشود همیشه خوش باشند. مطمئنند نمیشود دنیا به کامشان بچرخد. و خیال میکنند اینجور دیدنِ دنیا یعنی واقعبینی. حسشان این است که روشنفکرند، چون دنیا مجموعهای از خوبیها و بدیهاست. پر از خوشی و ناخوشیست. و هرکس دنیا را اینطور نبیند ابله است. به این خاطر، به نظرشان معقول است که بالأخره بعد از هر خنده زیاد، یک گریه سنگین هم از راه برسد.
بیشتر آدمها آرزوی خوشبختشدن را به گور میبرند، چون تا میآیند مزه خوشبختی را زیر زبانشان احساس کنند تُفَش میکنند. با خودشان میگویند چرا باید به چیزی عادت کنم که دوام ندارد؟ چرا باید توی راهی بیفتم که آخرش به سقوط ختم میشود؟ اصلاً مگر من تافته جدا بافته عالمام؟ چرا باید همه خوشیهای دنیا، راهشان را کج کنند سمت من؟ بقیه آدمها چه گناهی کردهاند که خوشبخت نیستند؟ اصلاً مگر زندگی اینشکلی است؟ و همینطور دلیل میبافند تا خودشان را قانع کنند هیچ وجهی ندارد که خوشبخت باشند.
آدمها خوشبخت میشوند اگر شجاعتِ تحملِ خوشبختی را داشته باشند؛
اگر باور کنند که خوشبختی، نابودشان نمیکند؛
و اگر قبول کنند که لازم نیست خوشبختیشان نیست و نابود شود.
اما بیشتر آدمها حوصله ندارند با اضطراب خوشبختیشان بجنگند.
اعصابشان نمیکشد چرندیات ذهنشان را برملا کنند.
و ترجیحشان این است که یک عمر بدبخت باشند، چون خوشبختی جرأت میخواهد.
#مصطفی_سلیمانی
#آدم_ها ۵۴
@The_meaningoflife
883 views21:54