Get Mystery Box with random crypto!

....ناصرالدین شاه قاجار که سخت نگران شده بود تنها توانست با وع | پرواز فکر و اندیشه

....ناصرالدین شاه قاجار که سخت نگران شده بود تنها توانست با وعده رسیدگی فوری به شکایت زنان راه را برای خود باز کند تا کالسکه به سرعت به درون قصر وارد شود

اما همراهان شاه که به دنبال کالسکه سلطنتی در حرکت بودند این شانس را نداشتند که از دست زنان به سلامت بگذرند، در این میان وضعیت کامران میرزا که وزیر جنگ و فرزند شاه بود از همه بدتر به پایان رسید

معروف بود که کامران میرزا انبارهای بزرگی مملو از گندم دارد و در این انبارها را بسته است که قحطی شود و گندم خود را گران‌تر بفروشد. همین شهرت کافی بود که زنان تهران وزیر جنگ دربار را از اسبش به زمین بیاندازند و او را مفصل کتک بزنند. وزیر جنگ توانست با سر و صورت خونین به دربار باز گردد. همراهان شاه و فراشان که وضع پذیرایی بانوان را از وزیر جنگ دیدند، فرار از میدان اعتراض را بر قرار ترجیح دادند

روز بعد، آتشی که زنان تهران در انداخته بودند شعله‌ی بیشتری گرفت، جمع بسیاری از مردان و زنان از صبح شروع به اعتراض کردند و از ظهر به سوی ارگ سلطنتی راه افتادند، فراشان نتوانستند مانع از ورودشان به کاخ شوند، در این روز نیز زنان مثل روز قبل در صف نخست اعتراض بودند

مردم حالا در میدان بزرگ وسط ارگ بودند و اعتراض خود را فریاد می‌زدند تا مگر به گوش صاحبقران برسد، نتیجه‌ی اعتراض، اعدام محمودخان نوری؛ کلانتر تهران بود و دستوراتی از سوی شاه برای پایین آوردن قیمت نان(قیمت نان در ابتدا ۵شاهی بود که بعد از قحطی به ۲۰شاهی رسید، بعد از دستور ناصرالدین شاه قیمت به ۱۶شاهی کاهش یافت اما در واقع وزن نان نیز به ۳چارک کاهش پیدا کرد) که البته باز هم تاثیری مقطعی داشت و قحطی دیگری مدتی بعد دوباره فرا رسید.

@flith