#منوچهر یک هفته با درد بود
دو چشمش پر آب و رُخَش زرد بود
به هشتُم بیامد منوچهر شاه
بسر بر نهاد آن کیانی کلاه
همه پهلوانان روی زمین
برو یکسره خوانُدَند آفرین
به داد و به آیین و مردانگی
به نیکی و پاکی و فرزانگی
منم گفت بر تخت گردان سپهر
همم خشم و جنگست و هم داد و مهر
شب تار جوینده ی کین منم
همان آتش تیز برزین منم
خداوند شمشیر و زرینه کفش
#فرازنده_کاویانی_درفش
فروزندهٔ میغ و برنده تیغ
بجنگ اندرون جان ندارم دریغ
بدان را ز بد دست کوته کنم
زمین را بکین رنگ دیبَه کنم
اَبا این هنرها یکی بندهام
جهان آفرین را پرستندهام
همه دست بر روی گریان زنیم
همه داستانها ز یزدان زنیم
کزو تاج و تختست ازویم سپاه
ازویم سپاس و بدویم پناه
براه #فریدون_فرخ رویم
نیامان کهن بود گر ما نوییم
هر آنکس که در هفت کشور زمین
بگردد ز راه و بتابد ز دین
نمایندهٔ رنج درویش را
زبون داشتن مردم خویش را
برافراختن سر به بیشی و گنج
به رنجور مردم نماینده رنج
همه نزد من سر به سر کافرند
وز آهرمَن بدکُنش بدترند
هر آن کس که او جز برین دین بود
ز یزدان و از منش نفرین بود
وزان پس به شمشیر یازیم دست
کنم سر به سر کشور و مرز پست
@flith