کلمه راه نجاته. کلمه معجزهست. کلمه قدرتمندترین اختراع بشره. دارایی منم فقط کلمهست. با همین کلمهها برات مینویسم. برای تویی که شاید جای اشتباهی از تاریخ و جغرافیا به دنیا اومدی، وطن برات قفسه، جهانت برای آدمای دور و برت نامرئیه و اونی که واقعاً هستی رو نمیبینن و تو نمیخوای اونی بشی که اونا ازت میخوان. یه غریبهای تو هر جمعی که باشی. حس خونه نداری. اهلیِ جایی که هستی، نیستی. گاهی حس غربت داری و گاهی حس اضافی بودن و به این باور رسیدی که وقتی تو خونهی خودت غریبه باشی، هر جای دنیاام که بری، غریبهای و شاید هیچوقت خونهای نداشته باشی، خاکی نداشته باشی. فقط میخوای در قفس باز بشه و بری و پناه ببری به باد و طوفان زندگی. با خودت میگی حداقلش اینه طوفان بزنه هزاربار پرت نمیشم سمت میلههای قفس و بال و پرم نمیشکنه. میدونم حالت خوب نیست و نمیدونم هیچوقت حالت خوب میشه یا نه؟! اینم میدونم که عمیقترین دردت اینه که اونی که واقعاً هستی رو کسی نمیبینه. اصلاً برای کسی مهم نیست. آدما و حرفاشون و فکراشون مثل دستگاه پرس دارن تو رو له میکنن و هرچهقدر دور بشی و فاصله بگیری از همه، زهر این همه زخمی که خوردی از تنت بیرون نمیره. برات مینویسم که بگم زندگی همونیه که تو تعریفش میکنی و میری دنبالش و برای خودت میسازی. خطکش میذارن و برات مسیر و راه تعیین میکنن و تو تنها کاری که باید بکنی اینه که خطکششونو بشکنی، نقشههاشونو پاره کنی و خودت از نو مسیر خودتو بسازی و زندگیتو ترسیم کنی. یونیفرما قد و قواره تنت نیستن، آتیششون بزن و لباس خودتو تنت کن و راه خودتو برو و بهاشو به جون بخر و بدون تهش هرچی بشه، خودتو زندگی کردی و یه روز که فرشته مرگ بیاد سراغت به خودت نمیگی منو ببخش که زندگی نکردمت، که نادیده گرفتمت، که شدم مهرهی بازی دست دیگران! میدونی؟ اون روز هیچکس خودشو بابت نادیده گرفتن خودش، نمیبخشه. #مانگ_میرزایی @maangmirzaei