Get Mystery Box with random crypto!

نایاب و ممنوعه

لوگوی کانال تلگرام forbidden_sell — نایاب و ممنوعه ن
لوگوی کانال تلگرام forbidden_sell — نایاب و ممنوعه
آدرس کانال: @forbidden_sell
دسته بندی ها: حیوانات , اتومبیل
زبان: فارسی
مشترکین: 2.23K
توضیحات از کانال

تمامی کتب نایاب و ممنوعه (مذهبی - سیاسی - رمان - اجتماعی - تاریخی و...)
نحوه اجرا فایل ها:
https://t.me/forbidden_sell/4
جهت دریافت رمان (پس از پرداخت) یا سفارش رمان های نایاب به آیدی زیر پیام دهید:
@nm_moshaver1

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 2

2021-11-04 19:43:11 #عطر_هوس

نویسنده: #گیسوی_پاییز
رده سنی: #بزرگسال
ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
تعداد صفحه: 1535
نوع فایل: PDF
قیمت: 30 هزار تومان (#تخفیف برای افرادی که مشتری کانال هستن)

برای خواندن از ابتدای رمان به کانال زیر مراجعه کنید:
@tabibe_hazegh

خلاصه داستان:
سر به زیر، بر زمین و زمان لعنت می فرستم. دوست ندارم سر بلند کنم و باز چشمم به سفره ی پر زرق و برق جلو رویم بیفتد. لباس عروس تنم، حس نفرتم را دو برابر می کند. تور سفید روی صورتم کلافگی ام را صد چندان می کند و من با حرص، نفسم را فوت می کنم شاید از شدتش کاسته شود، اما نمی شود... از صدای نفس های مرد کنارم مشمئز می شوم و با تنفر خانه کرده در چشمانم از داخل آینه ی سفره عقد برایش خط و نشان می کشم.اما در او اثر ندارد سر خوش می خندد و مرا بیشتر از قبل در خود مچاله می کند. کاش می توانستم نگاهم را در جمعیت بچرخانم؛ اما نه توانایی نگاه کردن به چشمان پر اشک مادر را دارم نه سر به زیر افتاده ی آرمین را.
می دانم روزبه کنار آرمین ایستاده و بعد از سال ها برادری می کند در حقش و رزا گوشه ای بر دیوار تکیه زده و به یقین از حرص دستانش را مشت کرده و بی قرار است. و پدر... آخ... نگرانی نگاهش هیچ تاثیری در من ندارد. من با قبول این ازدواج....


برای دریافت رمان به آیدی @nm_moshaver1 پیام بدهید.

@forbidden_sell
744 views16:43
باز کردن / نظر دهید
2021-10-28 19:08:59
با سلام
همراهان گرامی آیا "در کاری که 10 میلیون سرمایه گذاری کنید و ماهی تا 2 میلیون سود دریافت کنید" فعالیت خواهید کرد؟
Anonymous Poll
36%
بله
33%
خیر
32%
نمیدونم (باید فکر کنم)
95 voters748 views16:08
باز کردن / نظر دهید
2021-10-26 18:58:20 #غزل

نویسنده: #پارمیسا
رده سنی: #بزرگسال
ژانر: #عاشقانه #اجتماعی #همخونه_ای #انتقامی
تعداد صفحه: 800
نوع فایل: PDF
قیمت: 30 هزار تومان (#تخفیف برای افرادی که مشتری کانال هستن)

برای خواندن از ابتدای رمان به کانال زیر مراجعه کنید:
@new_method

خلاصه داستان:
بهار یه زمانی گل سر سبد دانشکده اشون بوده کسی که کلی هواخواه داشته اما میون این همه هواخواه چشم بهار به دنبال گل پسر دانشکده اشونه عرفان مستوفی رادمرد وچشم و چراغ دانشکده بهار و عرفان تو یه روز خیلی قشنگ با هم ازدواج می کنن اما بهار تازه اونجاست که می فهمه زندگی به قشنگی داستان شاه پریون نیست سختی داره ومحنت دقیقا تو همین روزهاست که بهار جا میزنه وعرفان می مونه وزخم هایی که از بهار ونااهلیش خورده حالا سالها از اون روزهای رنگین ودر عین حال پر درد گذشته بهار بدجوری پشیمونه و دلش میخواد که دوباره با عرفان باشه وازش طلب حلالیت کنه اما عرفان دیگه عرفان سابق نیست عرفان این روزها پر عقده وکینه است با بهاروزندگیش همراه باشید تا ببینید ایا بهار می تونه دل سنگ این عرفان رو بدست بیاره.


برای دریافت رمان به آیدی @nm_moshaver1 پیام بدهید.

@forbidden_sell
1.2K views15:58
باز کردن / نظر دهید
2021-10-17 19:40:18 چسبوندمش به دیوار که چشم غره ایی بهم رفت "خجالت بکش مادرم اینجاست بعد تو رابطه میخوای؟"
خودمو بهش چسبوندم : اره میخوام ، چه اشکالی داره مادرتم مببینه که دخترش چطور باهام رابطه داره "
با چشمای گرد شده نگاهم کرد : چی؟ یعنی چی که مادرم مارو ببینه؟
جوابشو ندادم نگاهی به در اشپزخونه انداختم سایه ی مادرزنمو دیدم. لبخند محوی رو لبم نشست باید میدید که چطور با دخترشم باید کاری میکردم که اونم واسه رابطه با من له له بزنه! ملودی جلوی پام زانو زد که همون موقعه مادرزنمو دیدم که وارد اشپزخونه شد و رو به ملودی گفت....

برای خواندن ادامه این رمان و سایر رمان های #هات دیگر میتوانید مبلغ 30 هزارتومان حق اشتراک را پرداخت نمایید.

همه روزه 9 پارت درج می شود و میتوانید 3 رمان متنوع را همزمان بخوانید.
کانال VIP بدون تبلیغات اضافی همراه با رمان های جنجالی و بسیار جذاب

برای عضویت در کانال به آیدی @nm_moshaver1 پیام بدهید.
1.1K views16:40
باز کردن / نظر دهید
2021-10-15 18:33:38 از لای در نگاهی به خان زاده که داشت با یه دختر ور می‌رفت انداختم. دست و پام و گم کرده بودم و نمی‌دونستم توی این موقعیت چه واکنشی باید نشون بدم! همینجور مات نگاهشون می‌کردم. با یه دست سینی غذا رو گرفته بودم و همینطور هم خیره بودم.. با ناله‌ای که دختر مو بلوند…
744 views15:33
باز کردن / نظر دهید
2021-10-15 18:33:14 از لای در نگاهی به خان زاده که داشت با یه دختر ور می‌رفت انداختم.
دست و پام و گم کرده بودم و نمی‌دونستم توی این موقعیت چه واکنشی باید نشون بدم!
همینجور مات نگاهشون می‌کردم.
با یه دست سینی غذا رو گرفته بودم و همینطور هم خیره بودم..
با ناله‌ای که دختر مو بلوند کرد حس کردم چیزی درونم لرزید.
خان زاده پشتش بهم بود و من و نمی‌دید.
دستش که بین پای دختره نشست با ترس و غیرارادی هین تقریبا بلندی کشیدم.
خان زاده با همون اخم و جذابیت همیشگی‌ا‌ش سمتم برگشت و دختره با لوندی پشت خان زاده خودش و پنهان کرد.
با حرف خان زاده با غم چشمام و بستم.
قطعا از گناهم نمی‌گذشت و تنبیه مفصلی در راه بود!
- بیا داخل! تو کی هستی که من و داشتی دید می‌زدی؟
بغضم و قورت دادم و وارد اتاق شدم.
با دیدن سینی غذای دستم و لباس‌های محلی‌ام نیشخند تحقیرآمیزی زد.
- یه کلفت!؟

https://t.me/joinchat/SQkQgrkwrrmmyT_M
https://t.me/joinchat/SQkQgrkwrrmmyT_M
757 views15:33
باز کردن / نظر دهید
2021-10-11 18:46:31 #زیر_تیغ

نویسنده: #عالیس
رده سنی: #بزرگسال
ژانر: #انتقامی #اروتیک #عاشقانه
تعداد صفحه: 3250
نوع فایل: PDF
قیمت: 50 هزار تومان (#تخفیف برای افرادی که مشتری کانال هستن)

برای خواندن از ابتدای رمان به کانال زیر مراجعه کنید:
@romankhoni

خلاصه داستان:
روشن پاکمهر، یه وکیل پایه یک دادگستریه که برای نجات باباش از زندان، به یزدان فرخزاد نزدیک میشه تا مدرک جور کنه چون معتقده یزدان تو زندانی شدن باباش نقش داره...و یزدان با دیدن زیبایی چهره و هیکل خوبِ روشن، بهش جذب میشه و جای کشتنش، بهش پیشنهاد صیغه‌نودونه‌ساله میده...روشن چاره‌ای جز قبول این پیشنهاد نداره اما...
دخترِ تخصِ این رمان خون به دلِ یزدان می‌کنه و همه‌ی نقشه‌هاش رو نقش بر آب می‌کنه تا جایی که یزدان مجبور میشه باهاش...

برای دریافت رمان به آیدی @nm_moshaver1 پیام بدهید.

@forbidden_sell
987 viewsedited  15:46
باز کردن / نظر دهید
2021-10-11 18:42:05 #گرمای_عشق

نویسنده: #پیروند
رده سنی: #بزرگسال
ژانر: #انتقامی #اروتیک #عاشقانه
تعداد صفحه: 1717
نوع فایل: PDF
قیمت: 40 هزار تومان (#تخفیف برای افرادی که مشتری کانال هستن)

برای خواندن از ابتدای رمان به کانال زیر مراجعه کنید:
@infostory

خلاصه داستان:
من ژالینم ، یه دختر از زاده آتش...بعد از اینکه بابامو از دست دادم زندگیم توسط آدمای اطرافم نابود شد...بابامو اعدام کردن و منو انداختن بهزیستی...
فکر می‌کردن با این کار می‌تونن منو از زندگیم محروم کنن، اما من برگشتم و اونقدر قوی شدم که می‌خوام زندگیمو ازشون پس بگیرم...برای همین آروم آروم به یاشار نزدیک شدم و با گرمای خودم بهش عشق دادم، وابستگی دادم و کاری کردم اون عاشق آتیش بشه...آتیشی که یه روزی خاکسترش می‌کنه و اون اینو نفهمید...
من تنها با همین هدف بزرگ شدم و تمام این سال‌ها به اون فکر کردم و جمله‌ای که بارها بهش گفته بودم :
" من تورو خیلی دوست دارم یاشار "

برای دریافت رمان به آیدی @nm_moshaver1 پیام بدهید.

@forbidden_sell
960 viewsedited  15:42
باز کردن / نظر دهید
2021-09-09 17:21:58 #رمان_دختر_لوند

نویسنده: #تهمینه
رده سنی: #بزرگسال
ژانر: #انتقامی #اروتیک
تعداد صفحه: 900
نوع فایل: PDF
قیمت: 30 هزار تومان

برای خواندن از ابتدای رمان به کانال زیر مراجعه کنید:
@koodak_madar_method

خلاصه داستان:
سیروان رئیسی مردی فوق‌العاده متمول و خوشگذران که صاحب یه کازینو در محله باستی هیلز لواسون هست، با ورود دختری لوند ولی مرموز به اسم پاییز زندگیش دچار طوفان و تلاطم بدی میشه...

برای دریافت رمان به آیدی @nm_moshaver1 پیام بدهید.

@forbidden_sell
879 views14:21
باز کردن / نظر دهید
2021-07-19 13:49:22 #رمان_ناموس

نویسنده: #ناشناس
رده سنی: #بزرگسال
ژانر: #عاشقانه #اروتیک
تعداد صفحه: 1300
نوع فایل: PDF
قیمت: 30 هزار تومان

برای خواندن از ابتدای رمان به کانال زیر مراجعه کنید:
@serial_story

خلاصه داستان:
دختر هفده ساله ای که بخاطر فرار خواهرش از مراسم عقد به عقد مرد ظالم در میاد و با اون اندام ریزش خشم و نفرت فَرداد هر شب بهش تجاوز میکنه و..
پسری از تبار کُرد..

برای دریافت رمان به آیدی @nm_moshaver1 پیام بدهید.

@forbidden_sell
1.1K views10:49
باز کردن / نظر دهید