ای آخرین دریچهٔ زندان عمر من! ای واپسین خیال شبح وار سایه رنگ! | | فروغ_ شاملو |
ای آخرین دریچهٔ زندان عمر من! ای واپسین خیال شبح وار سایه رنگ! از پشت پردههای بلورین اشک خویش، با یاد دلفریب تو بدرود میکنم. روح تو را و هرزه درایان پست را، با این وداع تلخ ملولانه ی نجیب، خشنود میکنم.
من لولی ملامتی و پیر و مرده دل، تو کولی جوان و بی آرام و تیز دو؛ رنجور میکند نفس پیر من تو را، حق داشتی، برو.