Get Mystery Box with random crypto!

به مناسبت کودتا(؟)ی 28 مرداد و بحثهای تکراری پیرامون مصدق و مح | بازار آزاد

به مناسبت کودتا(؟)ی 28 مرداد و بحثهای تکراری پیرامون مصدق و محمدرضاشاه:

توهمی به نام «سیاستمدار آزادیخواه»

امیررضا عبدلی

در مغازه پدربزرگم پرتره ای بود از مردی مورد احترام. بعدها فهمیدم نام او مصدق است. بعدها فهمیدم در محله مان پیرمرد دیگری زندگی می کند که حتا از پدربزرگ هم بیشتر به مصدق ارادت دارد. کسی که در جوانی صدتومان اوراق قرضه دوره مصدق را خریده بود و هیچ گاه دلش نیامده بود نقدشان کند. آخر سر هم آن چند ورق کاغذ رنگ و رورفته را به عنوان بزرگترین افتخار زندگیش برای نوه هایش گذاشت و مرد. در شیراز پایین تر از دروازه سعدی میدانی بود (هست) که علی رغم میل حکومتهای گذشته و حال، همیشه از سوی قاطبه مردم فلکه مصدق نامیده می شد. استفاده از همین نام غیرقانونی، خود نوعی نافرمانی مدنی ضمنی غیرقابل پیگرد بود (شاید هنوز هم هست).


من هم مثل پدربزرگ بی سوادم عکسی از مصدق را به دیوار اتاقم زدم. با جاذبه زلال و بی بدیل نوستالژی ها هیچ کاری نمی توان کرد. حالا شاید ترکیب عکس هایک و مصدق در دو سوی دیوار، بیننده را به خنده وادارد! امّا مهم خود منم که دیگر به مصدق حتا فکر هم نمی کنم. او برایم صرفاً تصویری است از کودکی. کودکی خودم؛ کودکی ایرانیان. به جای عکس او می توانست عکس پسرشجاع یا رابین هود به دیوار باشد. یا بهروز یا ناصر خدابیامرز. من دیگر نه به مصدق فکر میکنم نه به امیرکبیر نه بازرگان نه میرحسین نه خاتمی نه هیچ قهرمان سابق یا لاحقی که بخواهد جبه صدارت بر دوش، رؤیای مبهم و نامشخص رفاه و سعادت مردمان این خراب آباد را برایشان تعبیر کند.


من میدانم که حتا بهترین دولت هم بد است. من ایمان دارم آزادیخواه ترین سیاستمداران هم فقط نوعی از بازار را قبول می کنند که احساس کنند در پنجه کنترلشان قرار دارد و نتایج مورد انتظارشان را به بار می آورد. سیاستمدار آزادیخواه یک مشکل بزرگ دارد: خودمتناقض است و بنابراین وجود خارجی نداشته و نخواهد داشت. دولتمرد یعنی سیاست پولی و مالی، پول انحصاری دولتی، تعرفه و حمایت از مثلاً تولید ملی، کاهش نرخ بهره و افزایش مثلاً اشتغال و انواع دروغ ها و ترفندهای رأی آور دیگر. هر چیزی کمتر از یک نظم آنارشیستی مبتنی بر مالکیت خصوصی و آزادی مبادله، غصب حق مردم و ظلم به آنهاست.


رویای کودکی من و هم میهنانم هرچه و هرکه بوده، باشد. نقد مصدق برای آنها مهم است که هنوز اندک امیدی به نقش دولت دارند و لاجرم به دنبال الگویی برای یک دولتمرد خوب می گردند. برای منی که مفهوم دولتمرد خوب را در دلخوشی های ساده دلانۀ کودکی ام بایگانی کرده ام، دیگر مطلقاً اهمیتی ندارد که مصدق قدیس بوده باشد یا اهریمن یا چیزی بین این ها. و شاید به خاطر همین بلوغِ بی اعتمادی محض به دولت باشد که شرمی از قهرمانان کودکی خود و دلیلی برای انهدام آنها ندارم.

@FreemarketEconomy