2018-03-09 20:02:19
مملکت، مردم دانا میخواهدتوی تاکسی نشسته اَم؛ راننده از دزدی ها میگوید و رانت خواری ها و امثالهم...
پیاده که میشوم سعی میکند پانصد تومان بیشتر کرایه بردارد... !
قصاب محل از مافیای گوشت میگوید و اوضاع خراب کشور و اینکه معلوم نیست عاقبتمان چه میشود...
حواسم که لحظه ای پرت میشود، دویست سیصد گرم چربی، قاطیِ گوشت در چرخ گوشت میریزد...!
دوست قدیمی ام کارمند است؛ در تلگرام پُست های فساد مسئولین را از این گروه به آن گروه میگذارد..... ارباب رجوع را آنقدر سر میدواند تا خودش با جان ودل ....شیرینی..... بدهد..... و یا زیرو رو طرفو درمیاورد تا شاید در شغلی باشد و بدردش بخورد ..... روزی دو سه ساعت در اداره ـ در زمانی که باید کار مردم را انجام بدهد ـ سرش توی گوشی و تلگرام است...!
کابینت ساز از کارِ دوستم زده است و پول را گرفته و فلنگ را بسته...!
بقال محل اجناس تاریخ مصرف گذشته را جلوی دست میچیند، به هوای اینکه نبینی و بخری...!
آن فیلمسازی که میخواهد فیلم ضد فساد بسازد...... زمان سنجش استعداد هنرپیشه خانم ...توقع بیجا و خواص...... دارد...!
میوه فروش ....میوه های خراب را هرطوری شده در کیسه خریداران گذری جای داده و میوه های خوبِ را دو برابر قیمت به مشریان خاص میفروشد...!
مرغ فروش، مرغهای مانده را در پیاز و فلفل می خواباند و به عنوان جوجه کباب میدهد دست مردم...!
معلمِ مدرسهٔ یکی از بچه های فامیل عملاً کارش را محول کرده به والدین و یک روز در میان می آید مدرسه.
درس نمیدهد تا دانش آموزان مجبور به هزینه کردن در کلاسهای تقویتی شوند.!
پزشک، از خانوادهٔ بیمار تصادفی، در حال مرگ، ۳میلیون پول نقد میخواهد تا برود داخل اتاق عمل...!
یا در اتاق عمل که مریض بیهوش میباشد.صورتحسابش را بر اساس نیاز خود و بیمارستان تنظیم میکند نه واقعیت.
در بانک، شش باجه وجود دارد اما کلاً یک نفر کار مردم را راه می اندازد...!
روحانیانی که وظایفشان تبلیغ و دفاع از اسلام است .بخاطر همرنگ شدن با بعضی افراد و خود شیرینی .گاها از مخالفان( مغرض )اسلام سبقت میگیرند...!
استاد دانشگاه، کتاب انگلیسی را ۱۰صفحه ۱۰صفحه به عنوان پروژه می دهد به دانشجویانش که ترجمه کنند و آخرش به نام خودش چاپش میکند! و ...
میگویند یک سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به دیگران...
خیلی وقت است خودمان هم به خودمان رَحم نمیکنیم...
صاحب مغازه با حیله و فریب و دروغ، پول شاگردش را نمیدهد یا با تاخیر میدهد...
به خدا سوگند بابک زنجانی، اختلاسگران صندوق فرهنگیان و .......عینِ خودِ ما مردم هستند، فقط پست گرفته اَند و سطح تخلفشان از ۳۰۰ گرم چربی و پانصد تومان اضافه کرایه، فاکتور پزشک رسیده به میزانی که میدانیم.
جامعه مثل یک درخت است. ما ریشه ها و تنه ایم و مسئولین میوه و برگ...
چطور از درختی که ریشه اَش پوسیده و تنه اَش آفت خورده، انتظار میوهٔ سالم داریم!؟
با این اوضاع و احوال
افراد درستکار و دلسوز در همه مشاغل هستند.
اما در اقلیتند و به چشم نمیان...
ما حق داریم مسئولینِ دلسوزِ پاکِ سالم داشته باشیم، اما خب از کجا بیایند؟
مگر نه اینکه آنها هم آدمهای همین جامعه هستند؟
ما حق داریم مطالبه گر باشیم... اعتراض کنیم به مشکلات...
اما شاید بهتر باشد یک بار هم که شده، از خُرد به کلان برویم.
خودمان را اصلاح کنیم بلکه نسلهای بعدِ مسئولین اصلاح شوند، که آن موقع اگر اصلاح نشدند، مثل امروز نمی نشینیم و فقط درباره گندکاری هایشان جُک درست نمی کنیم.
به قول امیرکبیر:
ابتدا فکر کردم مملکت وزیرِ دانا میخواهد،
بعد فکر کردم شاهِ دانا میخواهد،
در آخر اما فهمیدم
مملکت مردمِ دانا میخواهد...
"تغییر" و اصلاح..... را باید از خودمان شروع کنیم، درستکار باشیم .تا بتوانیم از دیگران انتظار داشته باشیم. در هر صورت درستکار باشیم. همه مردم را مثل خانواده خود دوست بداریم. تا جامعه متحول شود.....!
48 views17:02
