Get Mystery Box with random crypto!

بنام خدای شهیدان سالروز شهادت شهید والامقام داود الهوردی پور | صدای قلعه جوق

بنام خدای شهیدان
سالروز شهادت شهید والامقام داود الهوردی پور
فرزند: جبرئیل
سال تولد: ۱۳۴۷- روستای قلعه جوق
تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۱۱/۲۶
نحوه شهادت: عملیات برون مرزی

قرارگاه رمضان تنها قرارگاه برون مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس بود. ماموریت این قرارگاه انجام عملیات های چریکی و پارتیزانی در عمق خاک عراق با همکاری نیروهای معارض کُرد عراقی بود.
نیروهای قرارگاه رمضان افراد مختلف و عمدتاً نخبه بودند که برای انجام عملیات های چریکی باید کیلومترها با پای پیاده، فراز و نشیب کوه ها را طی می کردند تا به نقطه هدف برسند و به انجام عملیات بپردازند.
بدلیل سختی شرایط ماموریت های این قرارگاه تعدادی از نیروها در راه انجام ماموریت ها و با سقوط از ارتفاعات و یا بلایای طبیعی به شهادت می رسیدند؛ چرا که انجام عملیات در ارتفاعات صعب العبور شمالغرب کشور بسیار دشوار بوده است.
شهید داود الهوردی پور از فرزندان شهرستان سراب بود که به دلیل توانمندی و جسارت در جمع این نیروها حضور یافت و با حضور در سلسله عملیات های قرارگاه رمضان در عمق خاک عراق، نهایتا به درجه رفیع شهادت نایل شد.
داود در سال ۱۳۴۷ در خانواده ای کشاورز و زحمت کش در روستای قلعه جوق به دنیا آمد. دوران نوجوانی اش مصادف با سال های اول پیروزی انقلاب اسلامی، شروع غائله کردستان و حمله رژیم صدام به میهن اسلامی بود. علیرغم پائین بودن سن ضمن حضور در فعالیت های پایگاه بسیج توانست با تغییر سال تولد در شناسنامه در سال ۱۳۶۱ برای اولین بار و در حالی که تنها ۱۴ سال داشت به مناطق کردنشین کشورمان اعزام و در دفاع از انقلاب و نظام اسلامی و حفظ تمامیت ارضی ایران با نیروهای ضد انقلاب کردی به مبارزه برخیزد.
بعد از مراجعت از کردستان به همراه دوستان و هم ولایتی هایش مجدداً به جبهه های جنوب اعزام و در جمع نیروهای رزمنده لشکر ۳۱ عاشورا در عملیات ها و خطوط مقدم جنگ و جزایر مجنون حضور یافت.
در حالی که هنوز یکسال به دوران شروع خدمت سربازی اش مانده بود داوطلبانه از طریق سپاه پاسداران جهت انجام خدمت سربازی اعزام و این بار برای حضور در عملیات های چریکی و برون مرزی به قرارگاه رمضان پیوست. بعد از گذراندن دوره های آموزشی در یگان پدافند هوائی این قرارگاه مشغول خدمت شد.
این شهید بزرگوار بارها در عملیات های قرارگاه رمضان در عمق خاک عراق و در استان های سلیمانیه، اربیل، دهوک، کرکوک و شمال موصل حضور یافت و در پیروزی‌های مشترک رزمندگان اسلام و معارضین عراقی مشارکت داشت.
آخرین بار که در اوایل دی ماه برای گذراندن مرخصی به شهر خود بازگشته بود برای همیشه با خانواده و دوستانش خداحافظی کرد. بعد از حدود یک ماه ماموریت در مناطق کوهستانی و صعب العبور شمال عراق و در جریان بازگشت به میهن اسلامی به همراه تعدادی از نیروهای یگان ضد هوائی، متعاقب بمباران مسیر عبورشان توسط هواپیماهای جنگی عراق، به محاصره برف و کولاک درآمده و از نفس افتادند و به آسمان پرکشیدند.
پیکر مطهر این شهدا ماه ها زیر برف و یخ کوهستان های کردستان عراق مدفون شدند و چند ماه بعد پیکر های مطهرشان شناسائی و به داخل کشور انتقال یافتند.
برادر شهید می گوید:
هر وقت مرخصی می آمد لباس های کردی همراه داشت و می گفت که ماه ها در عراق در میان کوه ها و جنگل ها مانده و در شرایط تعقیب و گریز بسر می برند. بار آخر که آمده بود موقع رفتن 10 تومان به من داد که خرج کنم. بعد از آخرین خداحافظی تا زمانی که جنازه اش برگشت؛ پدر و مادر شهید چشم به راهش بودند و حتی اگر نصف شب صدائی از خانه همسایه می آمد فکر می کردند که داود برگشته و فوراً به سمت در حیاط می رفتند.
وقتی جنازه اش را آوردند آنقدر در میان برف و مقابل آفتاب مانده بود که رنگ بدنش کاملا زرد زرد شده بود.
یاد و نامش گرامی باد
ارسالی حاج مصطفی مشهدی
@galehjoog_sarab