در شکارگاهی پر آب و علف، صیادی آمد و توری پهن کرد و بر روی آن | کلیپ غمگین
در شکارگاهی پر آب و علف، صیادی آمد و توری پهن کرد و بر روی آن دانه هایی از گندم ریخت و دامی برای پرندگان گسترانید. کبوتری که طوقی نام داشت و سرور کبوتران به شمار می آمد همراه با یارانش از آسمان فرود آمدند و شروع به خوردن دانه ها کردند کبوتران از تور بی خبر بودند و در دام صیاد گرفتار شدند. آنها پریشان حال، هر کدام برای رهایی خویش تلاش می کردند، اما کاری از پیش نمی بردند. طوقی به آنان گفت: ما باید همه باهم انگار پرنده ای یگانه به پرواز در آییم و از دام رهایی یابیم. پس کبوتران باهم یک دل شدند و به یاری همدیگر تور را از زمین برکندند و به آسمان پرکشیدند...
آری دوستان از دام صیادان نمی توان رها شد، مگر با اتحاد و هم دلی یگدیگر...