Get Mystery Box with random crypto!

تا که جان است به ما، ما تــــو کنیمت تالیف گرچه دوری تـــو جرح | گَزافات

تا که جان است به ما، ما تــــو کنیمت تالیف
گرچه دوری تـــو جرح است، خیالت تلطیف

خواست تــا جنت خود وصف کنـد رب بر ما
با نشـــان دادن روی تــــــو نمود آن توصیف

عشق را حاجت فریاد و فغان نیست؛ چـــرا؟
چون متاعی که نفیس است نخواهد تعریف

هرچـــه عشق تــــو مرا قدرت بـــودن میداد
دوری ات قاصــد نابـــودی و قصــد تضعیف

یــــا که برگرد به ما یــــا که بیـــــا با ما باش
غیر از این نیست به معشوق مسلمان تکلیف

گرچه موقوف شـد این سینه به نفــع تو ولی
نیســـتم درصــــدد رفـــع و رجوع از توقیف

ما بـــــه دال عدم سابقه در عشـــق و وصال
کاش در هجــر تــــــو یابیم جهات از تخفیف

حرفه ی ما شـده دلتنگی و از عشق تو حرف
هرچه جز این به‌‌تو گویند بدان چون تحریف

گریه کردم کـــــه بشویم ز تــــــو دل دانستم
آب هــرگــــــز نکنـــــد جوهر عشـقی تنظیف

"شجریان" بــــه نــوای غم مـــن هـم‌ آواست
باز کن تـــا کـه بــــه مرهم شنوم یک تصنیف

چشم شاهین کـه شرفیاب به دیدارت نیست
دست کـم گـاه بــــــه خواب شبم آور تشریف

#شاهین_پورعلی_اکبر
اردیبهشت ماه / ۱۴۰۱
@Gazafat