2023-03-03 00:11:31
تو یادت نمیاد؛
خب مشغله داری، سرت شلوغه!
همیشه من بودم که وقت برات خالی کردم
واسه فکر کردن بهت، واسه دیدنت، واسه همچی ..
یادته یه شب بهم گفتی
"به هردلیلی اگه یه روز جدا شدیم
اگه فاصله بینمون بود
اگه دستا همو ول کرده بودیم
هرشب حدود ساعت ۱۲ به ماه نگاه کن
منم همون لحظه دارم نگاش میکنم
اینطوری هردومون حداقل بین همهی اختلافات
یه وجه مشترک داریم
که اونم در لحظه نگاه کردن به یه چیز قشنگه!"
راستش من اونموقع جدی نگرفتمش؛
گفتم خواست ابراز علاقه کنه، بلد نبود
یا خواست یه چیز قشنگ بگه که توو ذهنمون بمونه ..
اما بعدتر که بهش فکر کردم فهمیدم:
تو به همه چیز خوب فکر کرده بودی
حتی آمادگی جدایی رو هم داشتی ..
تو میدونستی که من هرشب با ماه حرف میزنم
وقت و ساعتشو نمیدونستی،
ولی میدونستی که اینکارو میکنم
تو میدونستی من ماهو دوس دارم، تو میدونستی؛
واسه همین یه چیزیو اونشب گفتی که
من به هیچ وجه نتونم نادیده بگیرمش
چیزیو گفتی که همیشه تا بهش نگاه کنم
یادت بیافتم، تا فراموشت نکنم ..
لذت میبری نه؟!
از این که یکی نمیتونه دیگه بی تو زندگی کنه
کِیف میکنی ..
حالا من موندم و ساعت حدود دوازده و
یه ماه و یه آه و یه نگاه
به چیزی که نمیدونم
حتی این قرارمونم مثل قولهات
فراموش کردی یا نه ..
که بین این همه طرفدار، منو یادته یا نه ..
که اون که الان شاید باهاشی سزاوارته یا نه ..
من فقط خواستم بگم گیر کردم،
توو تنهایی بعد تو گیر کردم و
همه چیزو مو به مو یادمه، آره ..
همشو یادمه ..
#شاهین_پورعلی_اکبر
@Gazafat
258 viewsShahin PourAliAkbar, 21:11