سه سال پیش من در راه خراسان سورچی بودم. دو نفر مسافر پولدار دا | قلم نهان
سه سال پیش من در راه خراسان سورچی بودم. دو نفر مسافر پولدار داشتم، میان راه کالسکه چاپاری شکست، یکی از آنها مرد، آن یکی دیگر را هم خودم خفه کردم و هزار و پانصد تومان از جیبش درآوردم. چون پا بسن گذاشتهام، امسال بخیال افتادم که آن پول حرام بوده، آمدم به کربلا تا آن را تطهیر بکنم. همین امروز آن را بخشیدم بیکی از علما، هزار تومانش را به من حلال کرد. دو ساعت بیشتر طول نکشید، حالا این پول از شیر مادر بمن حلالتر است.