اگر روم ز پی اش، فتنهها برانگیزد ور از طلب بنشینم، به کینه برخیزد و گر به رهگذری، یک دم از وفاداری چو گرد در پی اش افتم، چو باد بگریزد و گر کنم طلب نیم بوسه، صد افسوس ز حقه ی دهنش چون شکر فروریزد من آن فریب که در نرگس تو میبینم بس آبِ روی، که با خاک ره برآمیزد فراز و شیب بیابانِ عشق، دام بلاست کجاست شیردلی، کز بلا نپرهیزد تو عمر خواه و صبوری، که چرخ شعبده باز هزار بازی از این طرفهتر، برانگیزد بر آستانه ی تسلیم، سر بنه حافظ که گر ستیزه کنی، روزگار بستیزد #حافظ @ghaz2020 462 views10:01