خسته ام از آرزوها، آرزوهای شعاری شوق پرواز مجازی، بالهای استعاری لخظههای کاغذی را روز و شب تکرار کردن خاطرات بایگانی، زندگیهای اداری آفتاب زرد و غمگین، پله های رو به پایین سقفهای سرد و سنگین، آسمانهای اجاری با نگاهی سرشکسته، چشمهایی پینهبسته خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری صندلیهای خمیده، میزهای صفکشیده خندههای لبپریده، گریههای اختیاری عصر جدولهای خالی، پارکهای این حوالی پرسههای بیخیالی، صندلیهای خماری سرنوشت روزها را رو هم سنجاق کردم شنبه های بیپناهی، جمعههای بیقراری عاقبت پروندهام را با غبار آرزوها خاک خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری روی میز خالی من، صفحهی باز حوادث: در ستون تسلیت ها نامی از ما یادگاری #زنده_یاد #قیصر_امین_پور @gheisar_aminpoor پ ن: مرا ببخش اگر دوستت دارم و کاری از دستم برنمیآید...! #رسول_یونان 17:17 3.6K views13:47