آن زمانها، در هر محله و فامیل، یک نفر پیدا میشد که پیکان دا | قوچان و قوچانی
آن زمانها، در هر محله و فامیل، یک نفر پیدا میشد که پیکان داشته باشد. با همین یک دستگاه خودرو هم، کاری نبود که بر زمین بماند.
نوروز که میآمد، یک پیکان بود و یک محله، یک پیکان بود و یک فامیل؛ ده، پانزده نفری سوارش میشدند و میرفتند دید و بازدید. آرزو بر دل بچهها میماند که روی صندلی ماشین بنشینند؛ اول بزرگترها مینشستند، بچهها جایشان روی پای آنها بود. ظرفیتش چهار نفر بود اما در بعضی مواقع، تا سه برابر ظرفیت را، در این قوطی آهنی مستطیل شکل جا میدادند. بچه ها سرشان که به سقف میچسبید یعنی ظرفیت ماشین تکمیل شده!