Get Mystery Box with random crypto!

پسرک پدر بزرگش را تماشا کرد که نامه ای می نوشت. سرانجام پرسید: | شهید غلامرضا شفیعی

پسرک پدر بزرگش را تماشا کرد که نامه ای می نوشت.
سرانجام پرسید: ماجرای کارهای خودمان را می نویسید؟ درباره من می نویسید؟

پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخند زنان به نوه اش گفت: درسته درباره تو می نویسم، اما مهم تر از نوشته هایم مدادی است که با آن می نویسم.
می خواهم وقتی بزرگ شدی مانند این مداد شوی. پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید.اما این هم مانند بقیه ی مدادهایی است که دیده ام،بستگی داره چطور به آن نگاه کنی.دراین مداد پنج خاصیت است که اگر به دستشان بیاوری،تا آخر عمرت با آرامش زندگی میکنی.

صفت اول:میتوانی کارهای بزرگ کنی،اما نباید هرگز فراموش کنی دستی وجود دارد که حرکت تورا هدایت میکند.اسم این دست خداست.او باید همیشه تورادرمسیر اراده اش حرکت دهد.

صفت دوم:گاهی باید از آنچه که مینویسی دست بکشی و از مدادتراش استفاده کنی.این موجب میشود مداد کمی رنج بکشد،اما آخر کار، نوکش تیز تر میشود.پس بدان که باید رنج هایی تحمل کنی چرا که این رنج سبب میشود انسان بهتری شوی.

صفت سوم:مداد همیشه اجازه میدهد برای پاک کردن یک اشتباه از پاک کن استفاده کنیم.بدان که تصحیح یک کار اشتباه،کار بدی نیست.درواقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگه داری مهم است.

صفت چهارم:چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است. پس همیشه مراقب باش که درونت چه خبر است.

صفت پنجم: همیشه اثری از خود به جا می گذارد. بدان هر کاری در زندگی ات می کنی ردی به جا می گذارد و سعی کن نسبت به انجام آن هوشیار باشی و بدانی چه می کنی

یاد همه ی پدران و پدربزرگهایی که دربین ما نیستند گرامی و سبز
روحشان شاد و قرین رحمت الهی

@Ghlamreza_shafiei