زرافه بزرگوار

2022-05-13 00:40:09 پیرزن میگه اوکی لیتل اسلات. برای اثبات حرفم این کیرخر هم باشه سکس ادونچر بعدیت. پیرزن اینو گفت و رفت تو کدو و درشو گذاشت و گفت حالا قلم بده ولم بده بذار برم. کنیزک با پیرزن خدافظی میکنه و کدو رو قل میده.


#قصه_های_نیشدار_برای_بچه_های_ریشدار
#کنیزک_و_کیرخر

@giraffe_the_bozorgavar باز کردن / نظر دهید

2022-05-13 00:39:43
#قصه_های_نیشدار_برای_بچه_های_ریشدار
#کنیزک_و_کیرخر

@giraffe_the_bozorgavar باز کردن / نظر دهید

2022-05-13 00:38:44 پیرزن میگه آره تا حدی حرفات رو قبول دارم ولی این همه حقیقت نیس و چون تو خامی اینطور فک میکنی. چون گر نیک بنگری زنان چاق یا زشت سکچوال ادونچر بیشتری دارن. چون اکثر مردها فنتزی رابطه با داف یا پلنگ رو دارن ولی نهایتا از ترس نه شنیدن خایه پیشنهاد دادن پیدا نمیکنن و میان کافه با موردهایی که فک میکنن سهل الوصول تره،یعنی دخترایی شبیه تو،دخترای معمولی و یا چاق یا زشت لاس میزنن و رابطه برقرار میکنن. بعد امثال من رو کسی جرات نمیکنه جلو بیاد چون اعتماد به نفسش رو در خودشون حس نمیکنن. میمونه یه عده هول پلشت که هرکسی که عمل جراحی کرده و ظاهر داف طوری داره رو با جنود و قحّاب(ج مکسر جنده و قحبه) اشتباه میگیرن و صرفا در قالب قیمت گرفتن و متلک هایی که انسان اولیه در سده های آغازین پیدایش زبان ازش استفاده می‌کرد و بعد منسوخ شد(مثل جووون بده بکنیم، یا حلال اولسون) جلو میان و به این فک نمیکنن که شاید چیزی که ماها بهش نیاز داریم و خودمون رو برای به دست آوردن‌اش این شکلی کردیم توجهه، در قبال سالیان دور و درازی که توجه کافی نشده بهمون و نه کیر. نهایتا ما رابطه های کمتری از شما داریم. و خب حالا نمیخوام جنرالایز کنم ولی ما شهوت کمتری نسبت به امثال تو داریم و نهایتا برخی کشف خواهند کرد که دختران کوچک و ریزه میزه با قیافه های متوسط و و اندامی لاغر و نحیف با انگشتان کوچک(این انگشتان کوچک خیلی مهمه) ، سیری ناپذیرترین میل جنسی رو در بین بنی بشر دارند و شهوت سیری ناپذیر همیشه جاهایی که فکرشو نمیکنی خودشو پنهان می‌کنه. مثلا در مردان مبادی آداب و تودار که به آوردگاه سخن جز با سلیح ادب و مقداری لکنت زبان وارد نمی‌شوند.


#قصه_های_نیشدار_برای_بچه_های_ریشدار
#کنیزک_و_کیرخر

@giraffe_the_bozorgavar باز کردن / نظر دهید

2022-05-13 00:37:54 گرفتی اولد پامپکین بچ؟ کنیزک با این جمله حرفشو تموم میکنه.
پیرزن میگه متوجه حرفات شدم ولی نفهمیدم حقیقتش. فلذا اوکی لیتل اسلات. بیا خودمون تحقیق و توسعه بدیم پس.
تو این مدت کنیزک و پیرزن هر روز کدو رو میکردن تو کیرخر و پیرزن رفتار خر رو یادداشت میکرد و در عین حال چونان قوادی مهربان بر ورود آن لحم عمود بر کسک کبود نظارت میکرد و ایرادات کدو رو یادداشت می‌کرد تا تو آپدیت بعدی جبرانش کنه. کم کم
همه چیز اوکی شد و پیرزن به کنیزک میگه دیگه کاری بیش از این از من برنمیاد، حالا تویی و این کیرخر. حالا من میرم تو کدوی خودم و قلم بده ولم بده بذار برم. فقط کاش میذاشتی قبل رفتن از این دیلدوی ارگنیک استفاده می‌کردم خودم. کنیزک مانع میشه ولی. میره یه آیینه میاره و میگیره جلوی پیرزن و میگه بیا. ببین خودتو و من رو. تو با این حجم پروتز و برآمدگی های تصنعی و میکاپ غلیظ ات هر جا بری کلی مذکر هول هستن که بخوان باهات جماع کنن. ولی من چی؟ قیافه معمولی، قد ریزه میزه، اندامم فلت تر از فلترون 24 اینچ ال‌جی، شبیه این دختر درسخون کوچولوهای عینکی ام که جز به تعلیم و تربیت و تهذیب خودم به هیچ چیز بها نمیدم و اصلا کسی تصور نمیکنه که من نفس اماره یا تمایلات جنسی داشته باشم. ولی تو چی؟ همه تصوری که ازت دارند یه میلفه که از سرحدات داف گونه‌گی رد شده و رسما پلنگه. قسمت اعظمی از مردان جامعه فنتزی سکس با تو رو دارن ولی فک میکنن من ازونام که سکس با من صرفا تو رابطه زناشویی میسره، اونم سکس نیس، کرده شدنه. یعنی وقتی که شوهر کارمندم شب جمعه بهم اصرار میکنه و برای به دست آوردن دلم مموش میشه، خجالت زده بهش میگم وا این کارا زشته، این چیزا در شان من و شما نیست آقا مصطفی. تا آخر سر آقا مصطفی به زور متوسل شه و من شرمگینانه، مثل کتلت یه طرف میفتم و آقا مصطفی این رو اون روم میکنه.


#قصه_های_نیشدار_برای_بچه_های_ریشدار
#کنیزک_و_کیرخر

@giraffe_the_bozorgavar باز کردن / نظر دهید

2022-05-13 00:37:17 حالا توکل چیه؟ توکل یه کابلیه مثل کابل شارژ که مؤمن وصل میکنه به خودش و درصد خطا رو باهاش کلا صفر میکنه. نه آنکه میل به صفر کنه و کم کم به صفر هم برسه، خیر. کابلو وصل میکنه و زارت. قشنگ صفر مطلق. زیرا در نظر مومن چیزی آن بالاها هست که منبع کمال جهان است. کامل و بی‌عیب و فاکینگ نقص که سر این کابل شارژ به درگاه اون منبع کمال وصله. (که انبیاء الهی هم به عنوان سیم کش از عرش تا فرش، همواره عرضه کننده این کابل بودند و سر کابل همیشه دست خودشون بوده و بعد همینجور نسل به نسل تو خانواده شون به ارث رسیده تا یکی شون کابل رو برداشته و غیب شده و حالا یکی با یه دست یه کابل پر از اتصالی دستش گرفته و میگن فعلا به این وصل شین تا داداشمون هروقت اوضاع جهان تخمی شد و هیچ کس نتونس وصل شه، شنل نامرئی کننده‌اش رو دربیاره و اون اون کابل اصلی رو بیاره. یه عده هم تو کابل میگن نه اصل کابل همینه که دست ماست. ولی خب کابل شون OTGعه در حالی که پیامبر اون روز روی جهاز اشتران گفت که بدانید و آگاه باشید که درگاه الهی فقط کابل LAN میخوره. خلاصه داستانیه) . مومن چونین میپندارد که ایمان و تکیه بر آن مظهر کمال(که اتفاقا یحب الجمال) همانند اتصال آن کابل به درگاه خود است و با این اتصال او نیز تبدیل می‌شود به کمال. فقط کافیه که به آن چیزی که آن بالا به عنوان مظهر کمال شناخته میشه اعتماد بی قید و شرط کرد. این در حالی است که بشر سفید پوست غربی مدتی است با پیگیری سر این کابل رفته بالا و بالا بالاتر (بالاتر از ستاره، تو آسمون قصه پرواز کنیم دوباره) و متوجه شده که #ای_بابا_ای_بابا، کیر توش. سرش به هیچ جا وصل نیس. حتی یه کیس یا هیچ وسیله تخمی که کابل بخوره این بالا نیست. لذا بشر به این ترتیب به ترسناک ترین و شوکه کننده ترین فهم خود رسیده که به چیزی وصل نیس.(ولی زدبازی بحثش فرق میکنه، اون وصله. از بس حرومزاده و چهل پدر هم هس خودش میگه من افتخار میکنم که وصلم. طرفداران زدبازی هم چون جزو پایین ترین رده هرم انسانی محسوب میشن لذا حرجی بهشون نیس که بخوام بهشون بپردازم. بگذریم) لذا الان بشر سفید پوست غربی معتقده که از آن بالا کابل که نه، صرفا کفتر می آید، گاهی. حتی یک دانه دختر هم نمی آید. چه برسد به کمال و پورت اتصال. و اتفاقا کون مونش پاره شده ازینکه دیده ای بابا به هیچ بالایی وصل نیس. و سعی کرده دست ازون عالم بالا بشوره و همینجا رو زمین سر خودشو گرم کنه.
ولی مومن. مومن کماکان خوش دارد خیال کند که یه کابل شارژ از آن بالا آویزان شده و مومن با توکل و چنگ زدن به اون کابل (که خود از چند رشته در هم تنیده تشکیل شده که وعتصمو به حبل الله جمیلا. یعنی جنس اون کابل جوریه که حتما باید بهش چنگ بزنی وگرنه کابل رو میگیره) خود را وصل می‌کند به منبع کمال و خطا رو صفر کنه. که خب این کم خرج تره، احساس تو خالی شدن ازینکه اون کابل سرش آویزونه از یه دکل ایرانسل و به جایی وصل نیس هم نداره. ولی بگایی؟ تا دلت بخواد. اون درصد خطاها کون مومن رو پاره کرده. جرواجرش کرده.


#قصه_های_نیشدار_برای_بچه_های_ریشدار
#کنیزک_و_کیرخر

@giraffe_the_bozorgavar باز کردن / نظر دهید

2022-05-13 00:36:20 القصه کنیزک طول و عرض و قطر رو میده به پیرزن و ازش میخواد تا امن شدن مسیر برگشت اونجا بمونه و رو کدو کار کنه.
پیرزنه شروع میکنه سوراخ کردن کدو و کیر خرو از تو کدو رد میکنه و از کنیزک میخواد که امتحان کنه. کنیزک شروع به امتناع میکنه که
این فقط یه نسخه اولیه اس، معلوم نیست بتونه جلوی طغیان کیرخر(یا همون نیروی طبیعت) رو بگیره، بهتره واحد R&D(ریسرچ اند دیولپمنت) روش کار کنه وگرنه ممکنه تا دسته بکنه تو، و همونطور که خود مولانا میگه
گر همه کیر خر اندر وی رَود
آن رحم و آن روده‌ها ویران شود
پیرزن درمیاد که
- ریسرچ اند دیولپمنت تو قرن هفتم هجری کجا بود بابا؟ به نظرم این کدو اندازه اس و تو نباید بترسی، تنها سلاح ات برای غلبه بر این ترس اینه که توکل کن به خدا کسخل
- توکل؟ آره برای مؤمنین یه جور سلاحه. سلاحی برای جلوگیری از ورود مؤمن به بزنگاه های سخت اندیشه و مقولات سخت و پیچیده، برای احساس نیاز نکردن مؤمن به تفکر در باب مسائل بنیادبرافکن. ولی خب، از نظر من یه جور کون گشادیه مذهبیه، یه جور به کیرم گویی دینی که جلوی مواجهه مومن با حقیقتِ جردهنده رو بگیره.
چون بشر متوجه شده که هر وسیله‌ای در جهان، هر چقدر هم خوب کار کند، باز درصدی خطا خواهد داشت. این به خاطر اصل عدم کماله. چون هیچ چیز و هیچ کس کامل نیس و هر جور خارکسده بازی از هرچیزی و هرکسی برمیاد، لذا هر پدیده ای در جهان با درصدی از خطا کار می‌کنه. سالانه انرژی هنگفتی در سرتاسر جهان صرف این می‌شود که عده کثیری از کاردانان خبره، با آزمون و تجربه و بهبود و آپگرید، بخوان درصد خطا رو کاهش بدن. به نحوی که در ایده آل ترین حالت درصد خطا میل کند رو به صفر. ولی هیچ گاه به صفر نمی‌رسد. به دلیل همون عدم کمال.


#قصه_های_نیشدار_برای_بچه_های_ریشدار
#کنیزک_و_کیرخر

@giraffe_the_bozorgavar باز کردن / نظر دهید

2022-05-13 00:35:36 خب ادامه داستان باز کردن / نظر دهید

2022-04-25 20:49:10 - خب راستی بقیه بچه هات چی؟ چرا پیش اونا نمیری؟
اونا خیلی عوض شدن. انگار نه انگار که بچه های من‌اند. دختر بزرگم که یه بار داشت میگفت من رابطه عادی رو دوست ندارم. احساس پوچی و ابزورد بودن میکنم. دوست دارم برده باشم. تا اینکه من گرفتمش و بردم بازار برده فروشا که با یه برده سیه چرده تر و فرز عوضش کنم که بعد از دستم خیلی ناراحت شد. گفت من منظورم اون نبود، من اسلیوام فی الواقع. این یه جور تمایلات مازوخیسمیه که اسلیو بودن ایجاد میکنه، یعنی یه جور کارکرد روانی داره. من خودم دوست دارم برده باشم.
- شاید معتقده که شاشیدم تو اون باشگاهی که منو به عضویت قبول کنه؟
- نمیدونم. من خیلی سردرنمیارم ازین چیزا. از طرفی دیدم خب امسال هرروز قارچ خوردم و نتونستم روزه بگیرم، لذا به کفاره روزه هایی که نگرفته بودم آزادش کردم که بره. ولی خب، الان باز یه ارباب جدید پیدا کرده گویا.
اون یکی پسرمم که افسردگی گرفته. رفته تنها زندگی میکنه و پیوستگی زمان رو فقط از پاکت سیگارهایی که کنارش انباشته میشه میفهمه.
- خب که اینطور. زیاد صحبت کردی اولد پاپمکین بچ. اگه همینطور ادامه بدیم مثنوی هفتاد من میشه. بیا با دور تند جلو بریم که نگارنده حوصله اش سر رفته و الانم سیگارش تموم شده و قوزک پای چپش میخاره و میخواد ادامه نوشتن قصه رو بذاره برا بعد.
- اوکی، لتس گو لیتل اسلات.



#قصه_های_نیشدار_برای_بچه_های_ریشدار
#کنیزک_و_کیرخر

@giraffe_the_bozorgavar باز کردن / نظر دهید

2022-04-25 20:48:56
#قصه_های_نیشدار_برای_بچه_های_ریشدار
#کنیزک_و_کیرخر

@giraffe_the_bozorgavar باز کردن / نظر دهید

2022-04-25 20:48:13 - راستی تو دخترت چکاره اس مگه؟ ازین پزشک عمومی ها که دیده اوضاع کاسبی تخمیه و یه برد زیبایی کسشر گرفته و الان داره پول پارو میکنه؟
- نه بابا، سالن‌کاره، تو این آرایشگر زنونه ها که از میکرو بیلدینگ و لیزر فول بادی تا رفع سیاهی کوچه با تیرچراغ برق انجام میدن.
- آها پس وضعش خوبه
- آره، چون شوهرش هم تو کار رمزارزه. یعنی ازین شت کوین ها تو اینستاگرام تبلیغ میکنه. و پانزی و این صحبتا. یه رفیق داره به نام آدام مرادی که محمد جرجندی بهش پرداخته و زرافه هم یه بار ریش پروفسوریشو مسخره کرده. ولی خب، به قول همین یارو که تو داستانش زندگی میکنی
- منظورت "محمد بن محمد بن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی" مشهور به "جلال‌الدین محمد بلخی" یا همون چیزی که دختران کم عقل و پسران کم‌تستوسترون بهش میگن: "مولانایِ جان " هستش؟
- آره همون. ولی اسم کاملش شبیه فرازی از دعای ندبه‌اس. متأسفم برات که تو با روحیه سکس ادونچر گونه‌ات مجبوری تو داستان اون زندگی کنی و بعدها به مدد زرافه بزرگوار از گور برخیزی. آره به قول همون ملای رومی، تا که احمق باقی است اندر جهان، مرد مفلس کی شود محتاج نان؟ لذا کماکان کاسبیش خوبه.
- گفتی فردیس اند ها؟ با این مشخصات که تو گفتی حدس می‌زنم تو دکور خونه‌شون چند تا بطری مشروب خالی گذاشتن و شوهرش هم تو اینستاگرامش چند تا پست قدیمی داره، زمان زید بودن با دخترت داره که قلیون میکشه و علامت v رو به دوربین نشون میده با انگشتان خپل پُرمو. و با توجه به همه اینا احتمال میدم بعدش هم بخوان مهاجرت کنن ترکیه، ها؟
- یور گاد دم رایت لیتل اسلات. دارن کاراشونو برا مهاجرت به ترکیه انجام میدن.
- اوکی گرفتم. پس این ایده که تورو بندازن تو کدو و قل ات بدن ایده اونا بود؟ نگفتن اینجوری پس از طی مسافت ده متر به دلیل تکانه های وارده، تبدیل به کتلت میشی تا برسی خونه؟ و حتی روزنامه هام دیگه نمیتونن خبرت رو کار کنن چون تیتر "کتلت شدن یک پیرزن داخل کدو" یه سری کلیدواژه سیاسی توش هس که ممکنه منجر به بسته شدن روزنامه شه؟
- اولا که ریدم تو روزنامه‌نگاری تو ایران، امیدوارم همه شون بسته شن که خودشون منبع فساد و ارتشاء اند و نبودشون بهتره. ضمنا نه ایده خودم بود.
- ایده خودت؟
- آره شوهر دخترم وقتی از آرایشگاه برگشتم منو دید با پساتین برآمده و باسن برجسته و پروتز گونه، یه نگاه هیزی بهم انداخت و به دخترم گفت خب اینجوری شده مامانت، آزارگران خیابانی حق دارن. این جیگری که مامان‌جون شده منم دوست دارم بخورمش.
- و بعد احتمالا یه مثال نزد مبنی بر اینکه زن کبابه و مادرزن نون زیر کباب؟
- اگزکتلی لیتل اسلات، تو از کجا میدونی اینارو؟
جهان‌بینی فردیسی ها دستمه و حتی میدونم که یه شوخی کرد تو مایه های استپ مام و اینا که علاوه بر جقی بودنش نشون دهنده دیدگاه مکتب فردیس به جایگاه خانواده و نقش قربانی در آزار جنسیه. توجه داشته باش که فردیس فراتر از یه جغرافیای خاصه و فردیسی بودن یه مکتبه. جغرافیاش از ملایر تا ملارد گسترده اس و این مکتب. حتی تو قائم‌شهر و اسفراین هم پیروان بسیاری داره. خب ادامه بده اولد پامپکین بچ
- آره دیگه ،بعدش دخترم گفت با این حجم از برآمدگی ها و برای جلوگیری از ایجاد مزاحمت خیابانی بهترین کار پوشش اسلامیه. رفت چادر عربیش رو آورد سرم کردم دیدیم نه، باز جنسیت ام معلومه زیرش. نهایتا شوهرش گفت نه اینو باید کرد تو کارتون یخچال ساید بای ساید که کسی نخواد دوباره مزاحمش شه.
- دتس تیپیکال فردیسین آیدیا
- آره دیگه بعد رفت کارتون جهیزیه یخچال دخترمو از انباری آورد منو کردن توش و باز دیدیم نه. من مخالفت کردم و گفتم این کاملا کالایی کردن زنانه. علاوه بر اون استحکام لازم رو نداره و نمیتونه بازدارندگی برای آزارگران جنسی ایجاد کنه. لذا ایده کدو رو دادم که هم ارگنیکه هم به نوعی ایده بازگشت انسان به طبیعت توشه. تا اینکه قل خوردم و رسیدم اینجا.



#قصه_های_نیشدار_برای_بچه_های_ریشدار
#کنیزک_و_کیرخر

@giraffe_the_bozorgavar باز کردن / نظر دهید