خوش‌نیّت بدکردار

2021-07-01 22:33:35 شبخیر. باز کردن / نظر دهید

2021-07-01 21:52:38 وقتی توی خونه‌ی قبلیمون زندگی می‌کردیم، کنار آپارتمان ما، داشتن گودبرداری می‌کردن. روزهای پر از سر و صدا، حتی خیلی وقت‌ها میلرزید پنجره و زمین زیر پامون. کم‌کم داشتن‌می‌ساختنش. هر روز احساس می‌کردم که داره ساخته می‌شه.
امشب از کنارش رد شدیم. یه آپارتمان خشگلی ساخته شده بود، کنار جای قبلی ما. احساس کردم یه آدمایی اونجان، حتی یه آدمایی توی واحد قبلی ما زندگی می‌کنن. من جزوی از هیچ کدوم نیستم. احساس میکنم خب اینهمه مدت حسش کرده بودم، احساس میکنم توی اون حس ساختنش سهیمم. اما واقعا، چیزی برای من نیست، حتی اون جایی که بودم هم، آدماش دارن واسه خودشون خاطره می‌سازن. حتی دیگه جای گلدونا کنار بالکن نیست، حتی خیلی چیزا که دیگه واسه من نیست. سهم من یه خاطرست و یه حس خوب.
همین کافیه، نه؟ باز کردن / نظر دهید

2021-07-01 16:13:11 وقتی دستم با خوردن نیمه هلو کثیف می‌شود، برای خوردن نیمه بعدی دستم را می‌شویم.

_سری انگیزه‌هایی که به‌ خود می‌دهم. باز کردن / نظر دهید

2021-07-01 13:34:30 روز زیباییست، یک آرامشی که مثل موج می‌آید و می‌رود. باز می‌آید. باعث می‌شود ساکن نباشم و این مناسب است. امیدوارم‌ که ابرها بیشتر شوند و بنشینم نگاهشان کنم، شاید هم بروم بیرون، یک‌جایی در خیابانی، احساس کنم جاری‌ام. باز کردن / نظر دهید

2021-06-30 22:50:13 آرام.
@Goft_Divane باز کردن / نظر دهید

2021-06-30 22:24:44 آن‌که دوستت دارد، دردت را برای خودش می‌خواهد. تویی که دوستش داری و نمی‌توانی درد کشیدنش را ببینی. همه‌چیز درجای خودش می‌ماند. همیشه سخت و زیبا. باز کردن / نظر دهید

2021-06-30 19:08:24 باز کردن / نظر دهید

2021-06-30 18:32:30 غروب و ابرها. باز کردن / نظر دهید

2021-06-30 13:44:20 @Goft_Divane باز کردن / نظر دهید