یادش دوید در دلم و چون نسیمِ خیس بُگذشت و تازه کرد سراسر کویر ما ما را هوای اوست در این برگریزِ مِهر پر میکِشد ز سینه، دلِ دیرگیرِ ما صیّاد ما که بخت و کمندش بلند باد، پرسیده هیچگاه که کو آن اسیرِ ما؟ بس نقشها زدند؛ ولی روزِ آزمون یک از هزارشان نشد آن بینظیرِ ما! میگفت پیرِ ما که صبوری به روز سخت... حالی بیاورید صبوری به پیرِ ما! چون عقل را به گوشهی میخانه باختیم عشق تو ماند در همه حالی دبیرِ ما #سیاوش_کسرایی #روز صد و دهم کانال «گلخونه ما» @golkhune_ma 36 viewsedited 22:45