Get Mystery Box with random crypto!

گُنگِ خوابدیده

لوگوی کانال تلگرام gong_e_khabdide — گُنگِ خوابدیده گ
لوگوی کانال تلگرام gong_e_khabdide — گُنگِ خوابدیده
آدرس کانال: @gong_e_khabdide
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 70
توضیحات از کانال

من گنگ خوابدیده و عالم تمام کر
من عاجزم زگفتن و خلق از شنیدنش..
خوانده ها و نوشته های خود را با ما به اشتراک گذارید
ارتباط با ادمین:
@behrooz_biqaraz

Ratings & Reviews

1.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

2


آخرین پیام ها

2022-02-24 16:07:37 من بارها به تو گفته‌ام که اگر کسی ادعا کند جیبش پر از پول است خیلی ساده می‌توان تحقیق کرد و یا به اثبات رساند: کافی است که پول‌ها را در جیبش به صدا دربیاورد – اگر سکه باشد – و یا بیرون بکشد و نشان بدهد و اما آیا ممکن است که کسی قلبش را دربیاورد و به محبوبه‌اش ثابت کند که مالامال از عشق او است؟

ملکوت
#بهرام_صادقی
@gong_e_khabdide
75 viewsedited  13:07
باز کردن / نظر دهید
2021-06-24 20:55:00

سارا
#محمد_حسین_بهرامیان
@gong_e_khabdide
194 viewsedited  17:55
باز کردن / نظر دهید
2021-05-20 08:32:35 پدرم نیمه شب احساس پشیمانی کرد

جای آن قـــــوچ مـرا بـرده و قربانـی کرد

طرح این توطئه را هر دو کشیدند، خدا

سر من بــا پدرم وعده پنهــانـــی کــرد

مادرم گریه نمی کرد ولی چشمانش

برکـــه ذهن مرا غرق پریشانــی کـرد

تیغ با حنجـره ام فاصله ای اندک داشت

خون من فاجعه را این همه طولانی کرد

بر لباس پدرم لکه خــون بود و خـــــدا

آسمان را سر این مسئله بارانی کرد

خون من شسته نمی شد، همه می دانستند

بـاد این شایعه را بــــــــــــرد و خیابـانـی کــــرد

شب به هم دستی یعقوب، خدا یوسف را

از ته چـــــــاه درآورده و زندانــی کــــــــــرد

و خدا نقشه کشید و پسرِ خود را نوح

غرق امواج هراس آور طوفــانـی کـــرد

مرگ مغموم سیاووش به دستور پدر

اولین مرثیه را تعـزیـه گـردانــی کـــرد

آرزوی پــدران کشتن فـــرزندان است

رستم این فاجعه را کاملاً ایرانی کرد 


#کورش_کیانی_قلعه_سردی
@gong_e_khabdide
220 views05:32
باز کردن / نظر دهید
2021-04-22 09:00:49 کسی چه می‌داند
چند نفر در بسترهایی جدا از هم
یکدیگر را در آغوش گرفته
و به خواب رفته‌اند

#اوزدمیر_آصف
ترجمه: فرید فرخزاد
@gong_e_khabdide
152 views06:00
باز کردن / نظر دهید
2021-02-25 11:55:36 و ماجرا
در انتهای معبر «دیزاِشكن»
آغاز شد،
آن‌جا كه رودخانه همیشه زیر ركابِ سواران جاری است
و آسمان
ناگاه
در شیب تند جلگه به دلتای دره می‌ریزد
و ایل در پسینْ كوچِ قشلاق
با سبزِ ناگهانی «گِزدان» می‌آمیزد

از انتهای خستگی آغاز شد
آن دم كه مادیانش ناگاه
از بوی شاشِ گرمِ پلنگی رم كرد
و شطِ شیهه در گلوی تنگه تاب خورد
و
من
مانند قوشِ گُرسِنه‌ای
ــ كه پرنده را،
از انتهای شاخه‌ی پرواز... ــ
او را میان زین و زمین، درربودم
و چهره‌ام
در خرمن لباس گلباف روستایی او غوطه خورد...

#منوچهرآتشی
@gong_e_khabdide
200 views08:55
باز کردن / نظر دهید