بعد از سالها فعالیت در زمینه علمی موازی با معاملهگری و سرمای | Good Markets | مهدی راد
بعد از سالها فعالیت در زمینه علمی موازی با معاملهگری و سرمایهگذاری به این نتیجه رسیدم که هر چه یک نفر در گفتار و رفتار و عملکردش محتاطتر باشد، قابل اعتمادتر است. این دقیقا برعکس تصور عمومی است چرا که عموم مردم، احتیاط را متضاد با اعتماد بنفس تعبیر میکنند نتیجتا شخص بدون اعتمادبهنفس جذابیتی ندارد. به همین دلیل اکثرا جذب کسانی میشوند که با اعتماد بنفس بالا حرف میزنند. حال آنکه اگر چنین باشد باید کل علم آمار و احتمالات را به افراد بدون اعتماد بنفس نسبت داد و دور انداخت؛ درصورتیکه بخش بزرگی از علم و حتی قدرت در جهان بر پایه همین تئوری آمار و احتمالات بنا شده است.
احتیاط یا بطور علمی آمار و احتمال، تضادی با اعتماد بنفس ندارد بلکه تئوری ِاحتمال نهایتا سعی میکند تا جایی که میشود و منطقی است دقت را افزایش دهد اما در عین حال از حماقت و سادهلوحی هم جلوگیری کند. در حقیقت به زبان ساده، این تئوری سعی دارد یک تعادل (Balance) بین حماقت و دقت یا به بیانی دیگر بین غرور ِکاذب و توانایی ِواقعی برقرار کند. یکی از پیششرطهای افزایش هوشمالی درک همین مطلب است: عدم اعتماد به کسانی که اعتماد بنفس بالا و کاذبی داشته و در عین حال در گفتار و اعمالشان اثری از احتیاط و احتمالات نیست.
هوش مالی با هوش هیجانی (عاطفی) در ارتباط تنگاتنگ است. افزایش هوش هیجانی بطور ملموس یعنی احساسات خود را بشناسیم و بدانیم چطور آنها را مدیریت کنیم. این یعنی وقتی کسی با اعتماد بنفس در مورد پدیدهی پیچیدهای صحبت میکند، درک کنیم که این عمل در نظر ما بطور ناخوداگاه جذاب است و جذب او میشویم اما چون میدانیم اعتماد بنفس بالا معمولا با ندانستن بیشتر همراه است تا دانستن جذب او نشویم.
بنابراین مسلما وقتی شخصی ادعا میکند "من قطعا بازار را پیشبینی میکنم؛ باید فلان اتفاق رخ دهد" یا "استراتژی معاملاتی من بهترین استراتژی جهان است" یا "استراتژی من ۹۵٪ وینریت و با RR بالای یک است" یا "روش تحلیل من بهترین و جامعترین روش جهان است" نهتنها نباید به او اعتماد کرد بلکه حتی نباید او را دنبال کرد حتی با این دیدگاه که "حالا بذار فالو کنم ببینم چی میگه" چرا که نهایتا این صحبتها در شما اثر میگذارد.