Get Mystery Box with random crypto!

تجربه ای از سیلاب های اخیر: خیلی تلخ اما ...؛ به قلم محمد مهد | GroundWater

تجربه ای از سیلاب های اخیر: خیلی تلخ اما ...؛
به قلم محمد مهدی شریفی

ساعت چهار و نیم عصر یک روز تعطیل، حاشیه رودخانه رودبال شهر ایج استهبانT خانواده هایی که برای تفریح به سایه سار درختان انار، خنکای آب چشمه هشرو، پناه آورده بودند تا فارغ از قیل و قال شهرهایشان لختی بیاسایند.

بارشی سی چهل میلیمتری لیکن نقطه ای اما در زمانی کوتاه به کوهستان بالادست رودبال، باریدن را آغاز می کند و لحظه ای کوتاه چشم حاضران را برق شادی فرا می گیرد، که در این فصل در سالهای کم بارانی رعد و برق را با دو چشم خویش می بینند و در روزهای بی سابقه ای که دمای هوا سر به آسمان گذاشته است وزیدن نسیم را جشن می گیرند. ناگهان صدای هلهله شادی و نعره مردان بومی در هم می آمیزد . لحظاتی گیج و منگ غریو شادی یا هشدار فریادگونه ! کسی را یارای تکان خوردن نیست. غافلگیر شده اند. خداوند کفاره چه گناهی را از کودکانی که به خیالشان آب باز ی کودکانه ای را شروع کرده است را می گیرد تکه چوب و قلوه سنگ بر سرشان آوار کرده می شود ...
زنی را دیدم در چهره اش نتوانستم تشخیص دهم به چه می اندیشد گو اینکه سه فرزندش را تحویل شویش می دهد تا باقی اسباب سفر را از دم آب نجات دهد باز که می گردد کتری چای در دست راستش گو اینکه برق درونش باشد می لرزاندش که جای فرزندان و شوهر را پر از آب گل آلود میبیند و هنوز تا هنوز است نگاه التماس گونه اش به رد آب تا بلکه هم جسد بیجان چهارمین عزیزش را بیابند و تحویل گرفته با اسباب سفر به شهرش برگردد ....
@GroundWaterResources