دفاع از بیدفاعان به رغم آلمان هراسی که حتی پیش از ورود ایال | پایگاه علم و دانش پژوهی هادی
دفاع از بیدفاعان
به رغم آلمان هراسی که حتی پیش از ورود ایالات متحده به جنگ علیه آلمان در سال 1941، شایع بود، روزهای پس از جنگ شاهد واکنش بسیار شدید آمریکاییها به جنایات جنگی و سیاستهای کشتار پساجنگی بود که علیه آلمانها شکل گرفت.
ایالات متحده از طریق طرحی که بر اساس نام وزیر وقت دارایی ایالات متحده، هنری مورگنتا، به طرح مورگنتا معروف شد، از آلمان اشغالی انتقام گرفته و آن را پاکسازی کرد. این طرح توسط وزارت دارایی و زیر نظر دکتر هری دکستر وایت (Harry Dexter White) پیریزی شد و هدف آن این بود که با استفاده از سیاست قحطی، جمعیت آلمان کاهش پیدا کند.
درپیش گرفتن رویکرد کشتار نسبت به آلمان، مدت زیادی در میان حلقههای تأثیرگذار آمریکایی، پنهان باقی ماند. طرح مورگنتا به صورت غیررسمی و نه آشکار و علنی، تصویب شد. بنابراین، میتوانستند مدعی شوند که طرح «ناکام» ماند و هنوز هم میتوانند چنین ادعایی کنند. جالب است که دبورا لیپستات (Deborah Lipstadt)، «کارشناسی» که در پیشانی مبارزه با «مخالفان و منکران هولوکاست»، عبارتی تاریخی بدون هیچ معنای علمی، قرار دارد، منکر وجود طرحی به نام طرح مورگنتا شده است و در حمله شخصی خود به کسانی که بخشهای مشخصی از «تاریخ» جنگ جهانی دوم را زیر سؤال میبرند، بر این ادعا پافشاری میکند.
هارت و افراد بسیار دیگری در مورد نورنبرگ سخن گفتهاند و از رویه ظالمانه و خطرناکی یاد کردهاند که نباید در آینده از آن الگوبرداری شود. این دقیقاً یکی از نگرانیهای اصلی اصلاحطلبها است: چگونگی رفتار نیروهای متحد با آلمانها مبانی لازم برای «(بی)نظمی نوین جهانی» را ایجاد کرد، که برای مثال به اعدام خیابانی صدام حسین و رهبران سیاسی و نظامی صرب، منتهی شد.
لیپستات برای «منکرین هولوکاست» و منتقدین سیاستهای پساجنگی متحدین در قبال آلمانها به ویژه طرح مورگنتا، اظهار تأسف میکند. طرحی که به زعم خود او نیز قرار بود از «احیای اقتصادی آلمان، ممانعت میکرد.» درهرحال وی مدعی است که «این طرح هرگز به اجرا گذاشته نشد.»
جایی که بستر لازم برای رسیدن به دو هدف میسر گردید: اطمینان از اینکه مجرمان نازی از شر مجازات درامان نخواهند ماند و گرفتن حداکثر غرامت ممکن از آلمان شکست خورده. در این مؤسسه بود که ایده مجازات مجرمان جنگی نازی برای اولین بار آشکار گردید؛ ایدهای که بعدها توسط برخی از قضات بزرگ آمریکایی، ازجمله قاضی بابرت اچ جکسون (Robert H. Jackson) در دیوان عالی، به غنیمت گرفته شد و در محاکم نورنبرگ استعمال شد. ایده پیگرد و مجازات رهبران سیاسی و نظامی که علیه بشریت مرتکب جرم شدهاند، امری کاملاً جدید در قضاوت بینالمللی بود.»
بلژیون در انگلستان به عنوان مقاله نویس و منتقد ادمی شناخته میشد که در جنگ به عنوان افسر خدمت کرد. وی دادگاههای جرائم جنگی را به سخره گرفتن عدالت غربی میخواند و کسانی را که به عنوان قاضی ایفای نقش میکنند، متهم جرائم جنگی معرفی میکند. درحالیکه آلمان به استفاده از نیروی کار اجباری متهم بود (البته کار با اجر و مزد و تعطیلات آخر هفته) اما در هیچ کدام از جلسات دادگاه اعلان نشد که نه تنها جماهیر شوروی، بلکه فرانسه و انگلستان از نیروی کار اجباری استفاده میکردند (بدون پرداخت دستمزد و تعطیلات) و ایالات متحده نیز از زندانیان جنگی نیز برای این منظور بهره میبرد.